اسکار ۲۰۲۰: چرا «عشق مو» پیشتاز بهترین انیمیشن های کوتاه قدرتمند است
اهمیت برقراری ارتباطات خانوادگی و دوستانه برای مبارزه با تنهایی و ترس در این پنج نامزد دریافت جایزه، که از تکنیک های استاپ موشن و دو بعدی استفاده کردهاند، مشهود است.

مسابقهی بهترین انیمیشنهای کوتاه برای نشان دادن دشواریِ برقراری ارتباط یک خانواده و یا دوست است. سه فیلم استاپ موشن («دختر»، «خاطره انگیز»، «خواهر») و دو فیلم دو بُعدی («عشق مو» و «کیت بول») در این دسته جای میگیرند. «زنان – دختر» به کارگردانی دریا کش چیوا، «کیت بول» به کارگردانی روزانا سولیوان و «خواهر» به کارگردانی سیکی سونگ و «عشق مو» کارگردانی فیلمساز سیاه پوست متیو چری است. همگی خیلی شخصی با موضوع تنهایی و ترس برخورد میکنند و با پیشبرد انیمیشن، به حالاتی انتزاعی و خودمانی دست می یابند.
انیمیشن عشق مو – Hair Love
«عشق مو»، که پیشتاز است، ماجرای پدر مجرد سیاه پوستی را تعریف کرده که میخواهد برای اولین بار موهای دخترش را درست کند. بودجهی فیلم را «کیک استارتر» تهیه نموده و شرکت Six Point Harness متحرکسازی را انجام داده است و توزیع و انتشار فیلم هم بر عهدهی «سونی پیکچرز انیمیشن» میباشد. چری که در حوزهی انیمیشن تازه کار است (تهیه کننده اجرایی «بلککلنزمن») از محبوبیت ویدیوهای یوتیوبیِ پدرهای سیاه پوستی که موهای دخترشان را درست میکردند شگفت زده شد.
وی گفت «میخواستم آن کلیشههای منفی که میگویند پدران دخالتی در زندگی فرزندانشان ندارند را عوض کنم و آن خانوادههای معمولی و مدرنی را به تصویر بکشم که اکنون وجود دارند.» این فیلم که از حمایت جدی صنعت سیاه برخوردار است و بودجهای تقریباً ۳۰۰۰۰۰ دلاری دارد، هزینه برترین فیلم کوتاه در تاریخ شرکت کیک استارتر میباشد. چری برای کارگردانی این انیمیشن با انیماتورهایی نظیر اِوِرت داونینگ جونیور («بالا»، «وال ای») و بروس اسمیت (خالق «خانوادهی پراود») یک تیم تشکیل داد. او همچنین از کمک کارن روپرت تولیوِر (معاون اجرایی SPA)، که تهیهکننده این فیلم کوتاه شد هم بهره گرفت.
چری میخواست ارتباط خانوادگی بین پدر و دختر را به صورت دو بُعدی به تصویر بکشد و بین شخصیتها و پس زمینههای نقاشی شده تضاد ایجاد نماید. او روی اهمیت نشان دادن لذتِ داشتنِ موی طبیعی هم اصرار داشت و اینجاست که گرافیک انیمیشن در یک جنگ مویی به خوبی میدرخشد. چری اضافه کرد «[فیلم] دربارهی عادی نشان دادنِ موی سیاه است. ما داستان تأثیرگذاری داریم اما در رویکردی استراتژیک کاری کردیم که پدر موی طبیعی داشته باشد و از تنوع، برای عادی سازی آن بهره بگیریم…. [و] دختران کوچکی [را به تصویر بکشیم] که موهای طبیعی دارند و خودشان را زیبا میدانند.»
انیمیشن کیت بول – Kitbull
«کیت بول» (از برنامهی آزمایشی فیلمهای کوتاه اسپارکِ شرکت پیکسار) به کارگردانیِ طراح استوری بُرد «سولیوان» (داستان اسباب بازی ۴)، انیمیشن کوتاه عجیبی دربارهی دوستی نامحتمل بین یک بچه گربه که در سطلهای آشغال زندگی میکند و یک سگ پیت بولِ آسیب دیده در محلهی میشن در سان فرانسیسکو است. سولیوان گفت «من کلاً دوست دارم رفتار حیوانات را به شکلی دقیقتر و طبیعیتر به تصویر بکشم. یک زمانی بود که واقعاً برای انجام یک پروژه استرس داشتم.» و میخواست با نقاشی کردن یک گربه با حالتهای مختلف از شوریده و آشفته گرفته تا خجالتی، از استرس فرار کند.
بعد آن نقاشی را با یک پیت بول در کنار هم گذاشت، ترکیبی که میتوانست هم قدرتمند و هم شیرین باشد. این فیلم کوتاه به ترکیب جذابی از «ارنست و سلستین» و «همسایهی من، توتورو» تبدیل شد و مجموعهای از موارد متضاد را در کنار هم قرار داد: پس زمینههای امپرسیونیستی در فضای خشن و بارانی سان فرانسیسکو؛ وضوح گرافیکی بچه گربه و نرمی و گردی پیت بول. سولیوان به چشمهای گربه وسواس داشت: دو حفرهی درشت، هیپنوتیزم کننده، عمیق و تاریک که انسان را به خود جذب میکنند. وی اضافه کرد «واقعاً میخواستم چشمهای گربه را بکشم. اولاً چون در ابتدا بچه گربه، گلولهای از موهای سیاه سیخ سیخی بود، درست مانند ارواح فیلمهای استودیو جیبوری و دوماً میخواستم تا بیشترین جای ممکن از آن چشمها احساسات بیرون بکشم.»
اما تولید این فیلم در پیکسار بزرگترین چالش پیش رو بود. وی گفت «ما بخش عمدهی گرافیکهای رایانهای را کنار گذاشتیم چون نمیخواستیم شخصیتها را با گرافیک رایانهای طراحی و متحرک کنیم. اما میخواستیم از نرمافزار تدوین برای کنار هم قرار دادن نماها استفاده نماییم … آن کار را با گرافیک رایانهای انجام دادیم و این به انیماتورها و نقاشهای پس زمینه اجازه داد همزمان با هم کار کنند، در حالی که در حالت عادی و با گرافیک باید به صورت متوالی و نوبتی کار میکردند؛ با این روش توانستیم در وقت صرفه جویی کنیم.»
انیمیشن دختر – Daughter
«دختر» ساختهی کش چیوا از جمهوری چک، که قبلاً طراح صدا بوده است، فیلمی دانشجویی و تحسین شدهای است که دربارهی پدر و دختری بوده که نمیتوانند با هم ارتباط برقرار نمایند تا اینکه پدر بر اثر بیماری سختی، در بیمارستان بستری میشود. وی گفت «میخواستم بدانم چرا اینطوری هستم. وقتی به خاطرات کودکی خودم فکر میکردم، لحظاتی را به یاد آوردم که واقعاً مرا تکان دادند و بعداً فهمیدم که رفتارم را هم تغییر داده اند. دریافتم که پدر و مادرها گاهی نمیتوانند عشق خود به فرزندشان را نشان بدهند، با اینکه قلباً چنین احساسی دارند. و گاهی آن را به شکلی بروز میدهند که کودک از آن سر در نمیآورد و گاهی با هم غریبهاند.»
کش چیوا چگونگی باقی ماندن آن خاطرات در ذهن کودکان و حلقهی شومی که بر اثر ناتوانی آنان در بزرگسالی برای بروز احساسات، به وجود میآید را به دقت بررسی نمود. از لحاظ زیبایی شناسی، او استادانه از تکنیک استاپ موشن، پاپیه ماشه (عروسکهایی از جنس خمیر کاغذ) و دوربین لرزانِ روی دست (با الهام از «شکستن امواج») برای به نمایش گذاشتن شکنندگی زندگی استفاده کرد.
وی گفت «احساس میکردم برای فیلمی که باید احساسات تماشاچی را برانگیزد، باید از کاغذ و نقاشی استفاده کنم. واقعاً احساس کردم که چشمها اهمیت زیادی برای نمایش احساسات شخصیتها دارند. این هم یکی دیگر از دلایل من برای انتخاب جنس عروسکها بود. تصمیم گرفتم حرکات چشمها را با نقاشی روی صورت عروسکها ایجاد نمایم. هرچند به نظر احمقانه است اما تصمیم گرفتم حداقل این کار را امتحان کنم.»
انیمیشن خاطره انگیز – Memorable
در فیلم کوتاه فرانسوی «خاطرهانگیز»، «برونو کالت» داستان نقاشی آلزایمری را تعریف میکند که با استفادهی خلاقانه از استاپ موشن و تأثیر آن بر به یاد آوردن همسرش و چیزهای دیگر، با بیماری خود میجنگد. او گفت «در نتیجهی کار ویلیام اوترمولن، دریافتم که یک نقاش آلزایمری چه قیافهای میتواند به خود بگیرد.
این هنرمند با وجود بیماری، دائماً خود و همسرش را نقاشی میکند و به ما امکان داده وارد افکارش شویم. خیلی زود فهمیدم که رشد بیماری، نمایی است. به نظر میآمد آلزایمر، قربانیان خود را طبق قوانینی انتخاب میکند که ما در حال حاضر از آنها چیزی نمیدانیم. هر موقعیت اجتماعی یا شغلی که داشته باشید و هر وضعیت مالی که داشته باشید، این بیماری انحطاط حافظه، ممکن است شما را انتخاب و زندگیتان را نابود کند.»
کالت که در رشتهی هنرهای زیبا تحصیل کرده، به این موضوع اشاره میکند که خاطرهی کارهای هنری در دوران جوانی بر اثر آلزایمر از بین نمیروند و وقتی زندگی روزمره از خاطر انسان محو شود، این خاطرات قدیمی از اعماق ذهن سر بر میآورند. وی اضافه کرد «ون گوک، جاکوومتی، ادوارد هوپر …. افراد بسیاری از اساتید بزرگ هنری در فیلم، دنیایی که لوئیس در آن زندگی میکند را عمیقاً دستخوش تغییر میکند.
تدوین فیلم به شکلی انجام شد که تماشاچی را غافلگیر نموده و با از بین بردن توازن حسی او، احساس فقدانِ لوئیس را به نمایش بگذارد. یک لحظه یک جا هستیم و لحظهی بعد، جایی دیگر. البته تصاویر سورئال به انتقال این احساس کمک میکنند اما سرعت بالای حوادث و کلماتِ نامعمول و ناهماهنگ لوئیس هم مهم هستند.»
اما کالت نمیخواست «خاطرهانگیز» فقط فیلمی دربارهی آلزایمر باشد. این فیلم اول از همه، یک داستان عاشقانه است که این زوج را برای چندین دهه به هم پیوند میزند. او گفت «جدایی آنها باید با موسیقی و با انفجار رنگ نقاشیهای جکسون پولاک انجام میشد.»
انیمیشن خواهر – Sister
سونگ در فیلم «خواهر»، دوران کودکی خود زیر سایهی سیاست جنجالی تک فرزندی در چین در دههی ۹۰ را با استفادهی خلاقانه از استاپ موشن پشمی به تصویر میکشد. فیلم، داستان احساسِ مرد بالغی به خواهر کوچکتر آزاردهندهاش است که با پیچ و تابی غافلگیرکننده و تلخ و شیرین همراه است. «من که خودم یک خواهر کوچکتر هستم، دومین فرزند خانواده در دوران اوج سیاست تک فرزندی چین بودم. برای مثال، راوی این فیلم داستان از دست دادن خواهر کوچکش در سن چهار سالگی را برای من تعریف کرد. او همیشه تصور کرده است که اگر خواهرش به دنیا میآمد، زندگی او چه شکلی به خود میگرفت. برای همین میخواستم در این فیلم نشان دهم که بزرگ شدن با یک خواهر چه احساسی دارد. مهمتر از همه، میخواستم داستان تک فرزندهای نسل خودم را بگویم که اگر خواهر و برادرهایشان به دنیا میآمدند، زندگی متفاوتی پیدا میکردند. پس این فیلم بر مبنای خاطرهی گروهی ما در بزرگ شدن در دههی ۱۹۹۰ چین است.»
سونگ که تحصیلات خود را با فارغ التحصیل شدن از CalArts به پایان رسانده، هوشمندانه و به روشهای مختلفی از پشم استفاده کرده و برای شروع، ظاهر فومی عروسکهایش را با پوستی پشمی پوشانده است. او گفت «پشم بسیار نرم و حساس است. میتواند تصاویری را خلق کند که موضوع فیلم را به خوبی منتقل میکنند: خانواده، کودکی و خاطرات. پشم در دوربین، ظاهر خیلی خوبی دارد هرچند کنترل آن در حین روند انیمیشن سازی دشوار بود.
در انیمیشن استاپ موشن، هر عنصری در صحنه باید ثبات خود را حفظ نماید اما با پشم، ساکن نگه داشتن همه چیز در انیمیشن غیرممکن است. برای حل این مشکل باید در هر فریم همه چیز را در صحنه لمس میکردم تا پیوستگی حرکت حفظ شود. برای همین در حین تماشای فیلم، احساس میکنید پشم تکان میخورد. این کار زحمت زیادی داشت اما ظاهر زنده تری به عروسکها داد و سبک تصویری منحصر به فردی به فیلم بخشید که با مواد دیگر امکانپذیر نبود.»