بررسی بازتاب واقعه عاشورا در هنر ایران
آیین های قومی و مذهبی، در بسیاری از کشورهای جهان، حکم گهواره هنر را داشته اند و در بین تمام آن ها، آیین های عاشورایی جایگاه ویژه ای دارند. پیوند هنر ایرانی با عاشورا آن قدر قدیمی و پربسامد بوده که نقاط درخشان فراوانی در آن به چشم بخورد.

آیینهای قومی و مذهبی، در بسیاری از کشورهای جهان، حکم گهواره هنر را داشتهاند و در بین تمام آنها، آیینهای عاشورایی جایگاه ویژهای دارند. عاشورا چند جنبه مهم دارد که آن را منحصر به فرد کردهاند. اول اینکه به تفکری الهی و آسمانی وصل است و همین نکته، از رسوم اقوام مختلف در بسیاری از نقاط دنیا یا آیینهای مذاهب غیرآسمانی متمایزش میکند.
نکته دیگر پیام انقلابی و رهاییبخش عاشوراست. اینچنین پیامرساندنی در آیینهای مختلف دنیا بسیار کمسابقه و کمتعداد است. حالا که ۱۴۰۰ سال از قیام عاشورا گذشته و مشخص شده است که نام سالار شهیدان هیچگاه از صحیفه ذهن انسانها حذف نخواهد شد، این هم قابل توجه است که چه بسیار سنتها و آیینهای باستانی که اگر با عاشورا درنمیآمیختند، تا به حال حذف و فراموش شده بودند. از این جهت هنر عاشورایی، در برگیرنده هویت قومی بسیاری از مردم دنیا هم هست و در عین حال یک علاقه مشترک بین اقوام و ملتهای مختلف بهحساب میآید که باعث برادری میشود.
مهمترین آثار هنری ایرانی برگرفته از عاشورا
پیوند هنر ایرانی با عاشورا آنقدر قدیمی و پربسامد بوده که نقاط درخشان فراوانی در آن به چشم بخورد. از شعر و نوا تا فیلم و سریال و تابلوی نقاشی؛ اما ذکر تنها چند نمونه از این گنجینه بزرگ که مرتب بر حجم آن افزوده میشود، خواهد توانست به عنوان مروری گذرا، ما را به یاد این بیاندازد که آموزگار شهادت و معلم آزادگی چه تاثیر شگرفی در فرهنگمان و در ذهنیت نخبگانمان داشته است.
نقاشی پشت شیشه؛ هنر گمشده عاشورایی
عاشورا در هنر نقاشی ایران حضور بسیار پررنگی داشته است. خیلی از ایرانیها به محض شنیدن واژه «مینیاتور»، یاد تابلوی عصر عاشورا، اثر استاد محمود فرشچیان میافتند و وقتی صحبت از نقاشی قهوهخانهای ایران میشود، حتما آثار حسین قوللر آغاسی که به گفته نزدیکانش در هنگام خلق آنها همیشه اشک بر گونههایش جاری بود، به یاد خواهند آمد.
به دوران اخیر که نزدیک میشویم، با شروع جنگ تحمیلی و باب شدن نقاشی روی دیوار در شهرها، عاشورا باز هم دستمایه هنرمندان نقاش ایرانی میشود و این سنت همچنان به شکلهای جدیدتر رواج دارد. اما یک گونه از هنر ایرانی که متاسفانه امروز منسوخ شده و خوب است به آن اشارهای شود، نقاشی پشت شیشه است. نقاشیهای پشت شیشه جزء نخستین نقاشیهای عاشورایی دستهبندی میشوند که در دوران زندیه و قاجار شکل گرفتند؛ اما هنرمندانی که به خلق این آثار پرداختند، در دورههای بعد دنبالهرویی نداشتند و همین امر سبب شد که این شکل از نقاشی تداوم نیابد.
نقاشی پشت شیشه ایرانی به دو دسته نقاشیهای مذهبی و تزئینی تقسیم میشود. این نوع نقاشیها در سالهای پایانی سلسله قاجار، با الهام از تعزیه و پردهخوانی رونق فراوانی گرفتند؛ اما همراه با تغییر حکومت از قاجار به پهلوی، فرهنگ و هنر هم دستخوش تحولات عمده شد و طرفداران نقاشی پشت شیشه بهتدریج کمتر شدند. در حقیقت پهلوی اول که دشمنی آشکاری با آئین عزاداری سالار شهیدان داشت، باعث منسوخ شدن این سبک هنری شد.
موسیقی؛ آلبوم نینوا و سمفونی عاشورا؛ مویههای سوزناک ایرانی
موسیقی مذهبی در ایران به چهار شاخه تقسیم میشود که عبارتند از: اذان و مناجات، روضهخوانی، نوحهخوانی و تعزیه و شبیهخوانی. بر این اساس، سه شاخه از چهار شاخه کلی موسیقی مذهبی به عاشورا و امام حسین(ع) مرتبط هستند. در حقیقت اذان و مناجات هم در ایران پیوند وثیقی با تکنیکهای موسیقایی مرتبط با مداحی داشتهاند.
اگر به موسیقی سنتی ایران دقت کنیم، خواهیم دید که حتی قسمتهایی از تصنیف «رو سر بنه به بالین» و سرود مشهور «ای ایران» از روی برخی از نوحهها و تصنیفهای عاشورایی برداشته شدهاند. هنر موسیقی ایران چنان پیوندی با عاشورا دارد که ذکر یک نمونه یا حتی یک سبک بخصوص در میان انبوه آثار خلق شده در این زمینه، بسیار مشکل است. از میان آثار فاخر و تاثیرگذار معاصرتر در زمینه موسیقی عاشورا، میتوان به دو نمونه اشاره کرد. نینوا اثر ارکسترال حسین علیزاده و سمفونی عاشورا اثر لوریس چکناواریان.
آلبوم نینوا که بعدها تبدیل به سمبل موسیقی مذهبی و عاشورایی در ایران شد، دومین اثر ارکسترال علیزاده است که باعث افزایش ناگهانی شهرت و محبوبیت او در ایران و حتی عرصه بینالمللی شد. تا قبل از نینوا هنرمندان مختلف، عمدتاً از آواز به عنوان عنصر اصلی در موسیقی عاشورایی استفاده میکردند و اینکه یک آلبوم ایرانی تنها با تکیه بر سازهای گوناگون بتواند به محبوبیت فراگیر برسد، در نوع خود بااهمیت جلوه میکرد.
در این اثر ارکسترال که خود علیزاده میگوید آن را متاثر از شرایط جنگ تحمیلی ساخته است، نی، نقش راوی را دارد. اما سمفونی عاشورا اثر لوریس چکناواریان، آهنگساز و رهبر ارکستر مسیحی ایرانی-ارمنی، یکی دیگر از شاهکارهای معاصر موسیقی ایران راجعبه قیام عاشوراست. خود چکناواریان درباره این اثر میگوید: «از کودکی در میان دوستان مسلمانم بزرگ شدم و تمام آداب و رسوم و ایمان و تمدن اسلامی را مطالعه کردم. آن زمان به زورخانه رفت و آمد میکردم و هنگام محرم به عزاداران آب میدادم. بعدها تمام موسیقیهای محرم را جمعآوری کردم و حالا پس از سالها توانستم سمفونی عاشورا را بنویسم.»
او در بخش دیگری از گفتگویش اشاره میکرد که وقتی مشغول ساخت اثری با محوریت امام حسین(ع) است، خود را در نقش و جایگاه شخصیت ایشان قرار میدهد. اگر به زیرلایههای سمفونی عاشورا توجه شود، یک تابلوی صوتی است که در آن نقشهای متعددی از موسیقی نواحی ایران موج میزند.
رمان عاشورایی؛ شماس شامی؛ روضهای مکتوب از فرزندان داوود
وقتی درباره نسبت ادبیات ایران و عاشورا صحبت شود، بلافاصله کهکشانی از شاعران بزرگ پیش چشم مخاطب میآید. حتی تاریخ ادبیات ایران شاعران بسیاری داشته که کل فعالیت شعریشان یا عمده ابیات آنها به طور خاص در مورد عاشوراست. اما در مورد داستاننویسی عاشورایی به این اندازه فعالیت نشده است.
سید مهدی شجاعی با دو اثرش یعنی «پدر، عشق، پسر» و «آفتاب در حجاب»، داوود غفارزادگان با «فراموشان»، کامران شرفشاهی با «عطر عطش» و نویسندگانی چون محمدرضا بایرامی، فریدون عموزاده خلیلی، میثاق امیر فجر، مجید شاهحسینی، سید ابوالقاسم حسینی (ژرفا)، سید محمد سادات اخوی و حتی قیصر امینپور با آثاری دیگر، داستانهای کوتاهی با موضوع عاشورا دارند.
بااینحال تنها دو نویسنده معروف داریم که در این زمینه، داستان بلند نوشتهاند. «نامیرا» از صادق کرمیار و «شماس شامی» نوشته مجید قیصری. گذشته از کتاب نامیرا، نوشته صادق کرمیار که جریان پیوستن مردی از قبیلهٔ بنی کلب به نام عبدالله بن عمیر به سپاه امام حسین(ع) را روایت میکند، به نظر میرسد که شماس شامی بیشتر نیاز به معرفی دارد.
بستر و حوادث کتاب شماس شامی محرم سال ۶۱ هجری قمری است. مجید قیصری این قصه مکرر را اینبار در روایتی جذاب، متنوع و با تلفیقی از ادبیات معمایی به مخاطب خود ارائه کرده است. «شماس» نام خدمتکار و محافظ مخصوص «جالوت»، نماینده روم است که از روم به شام آمده است. جالوت از نوادگان حضرت داوود(ع) است که نزد مسیحیان روم و شام از احترام بالایی برخوردار است. جالوت در ابتدای داستان از حوادث مربوط به عاشورا بیاطلاع است ولی پس از تحقیق و تفحص به اصل ماجرا و حقانیت امام حسین(ع) پی میبرد.
او بعد از تحقیقات زیاد به دربار یزید میرود و بر او میتازد که چرا پسر پیامبر(ص) را کشتهای؟ آن ھم در اوج مظلومیت. او جملهای تاریخی به یزید میگوید: «نسل من با بیست و چند پشت به داوود نبی میرسد و مردم به ھمین دلیل خاک کفش من را سرمه چشم میکنند و تو مردی را که با یک واسطه به پیامبرتان میرسد، اینچنین میکشی و زن و فرزندش را اسیر میکنی؟» یزید جالوت را از یاران امام حسین(ع) میخواند و او را متهم به آشوبگری میکند و به جلادانش دستور کشته شدن نماینده روم را میدهد.
سریال؛ مختارنامه؛ تعزیه بزرگ تلویزیونی
از سالها پیش به این طرف تلویزیون ایران برای هر محرم، مجموعههایی را پخش میکند که با فضای عزاداری همخوانی داشته باشند. بسیاری از این مجموعهها بازتابدهنده عزاداری مردم ایران در ماه محرم و یا حتی روایتی از خود عاشورا و وقایع اطراف آن هستند. اما تمام اینها پس از اینکه سریال مختارنامه روی آنتن رفت، زیر سایه بزرگ آن قرار گرفتند.
داوود میرباقری که کارگردان مجموعه عظیم مختارنامه است، پیش از آن هم «معصومیت از دست رفته» را در ارتباط با قیام عاشورا ساخته بود و در مجموعه «مسافری از ری» اشارههایی به عزاداری امام حسین علیهالسلام کرده بود. با اینحال مختارنامه بهترین و بزرگترین تصویری است که هنر فیلمسازی ایران، جلوی دوربین خود از واقعه عاشورا روایت کرده است.
سریال مختارنامه در کنار سریال قرآنی یوسف پیامبر، معروفترین آثار سریالسازی ایرانی در دنیا هستند. بهرغم اینکه آثار جشنوارهای سینمای ایران توانستهاند رکوردهای مهمی را در رویدادهای معتبر کسب کنند، هیچکدام به لحاظ تعداد مخاطبان بالفعل، به پای این دو سریال نمیرسند. روایتهای حیرتانگیز فراوانی از برخوردهای شوقآمیز مردم منطقه خاورمیانه در برخورد با سریال مختارنامه وجود دارد که یکی از آنها تصویر فریبرز عربنیا به عنوان مختار ثقفی، در کنار شمایل ائمه است که در خیلی از موکبهای عزاداری در راهپیمایی اربعین نصب شده است.
سینما؛ پرواز در شب؛ پیوند دفاعمقدس و عاشورا
در سینمای ایران فیلمهای سفیر، روز واقعه و رستاخیز تنها آثاری هستند که مستقیما روایتگر وقایع عاشورا بودهاند. با اینحال بازتاب قیام عاشورا در یک ژانر و گونهی دیگر از فیلمسازی ایرانی، بسیار خاص و جالب توجه است. اساسا آن چیزی که سینمای دفاع مقدس را از سینمای جنگی در مفهوم کلیاش جدامیکند، پیوند دفاعمقدس ایران با مفهوم عاشوراست.
عاشورا در فیلمهای دفاعمقدس نمودهای فراوانی پیدا کرد که از میان آنها میتوان به آثاری مثل «شب دهم» یا «حماسه مجنون» از جمال شورجه اشاره کرد؛ یا فیلم «خروج» ابراهیم حاتمیکیا را هم با این که کاملاً دفاعمقدسی نیست، به عنوان اثری که با دفاعمقدس ارتباط پیدا میکند و در پیرنگ آن از بخشهایی از قیام عاشورا الگو گرفته شده، میتوان مدنظر قرار داد. اما هیچکس به اندازه رسول ملاقلیپور بین عاشورا و جنگ ایران و عراق پیوند برقرار نکرده است.
از اولین فیلم ملاقلیپور با نام «نینوا» تا آخرین فیلم او که اجل مهلتش نداد بسازد، یعنی «عصر روز دهم»، میشود پیوندهای دفاع مقدس و عاشورا را با عاطفیترین و دلنشینترین روایتها دید. از این لحاظ، شاخصترین و معروفترین فیلم ملاقلیپور، «پرواز در شب» در سال ۱۳۶۵ است. دشمن به کانال کمیل حمله شیمیایی میکند و اکثر رزمندهها زخمی و تشنه هستند.
آخر سر مهدی نریمان که فرمانده گردان است، وضع را تاب نمیآورد و برای تهیه آب آشامیدنی سربازان زخمی، محاصره دشمن را میشکند. او وقتی میخواهد قمقمهها را پر کند، ابتدا دست در آب میبرد تا بنوشد، اما یاد رفقای تشنه و مجروحش میافتد و آب را روی آب میریزد. این صحنه که یادآور یکی از معروفترین بخشهای داستان کربلا در کنار نهر علقمه است، شاید همان لحظهای بود که سینمای دفاعمقدس در آن پدید آمد.
پرواز در شب را همان سال بیش از ۵ میلیون مخاطب در سینما دیدند و موفقیت آن باعث شد برای نخستین بار در آن زمان، روحیات رزمندگان و وجوه درونی شخصیتشان، جایگزین زد و خوردها و انفجارها در فیلمهای جنگی بشود. وقتی مهدی نریمان قمقمههایش را پر کرده تا به سمت کانال برگردد، با عراقیها درگیر میشود، نهایتا گوله به قمقمههای آب میخورد که این صحنه هم یادآور اصابت تیر به مشک حضرت عباس(ع) است و بسیار تاثیرگذار از آب درآمده.