
روزهای گذشته فرصت خوبی بود تا با دوستانم بازیهای مقدماتی تیم ملی فوتبال را در سالن سینما تماشا کنیم. بله، تعجب نکنید، در داخل سالن سینما فوتبال دیدیم!. احتمالا با خود میگوید که چرا باید فوتبال را در سینما دید، آن هم سینمایی که محل دیدن فیلم است؟ برای آنکه امروز سینما دیگر سینما نیست و تنها دلیلش نیز تاثیر کرونا بر سینما است.
آمار رسمی حاکی از آن است که در کشور چیزی در حدود ۶۰۰ سینما وجود دارد. از این تعداد ۱۳۰ تای آن نیز در کلانشهر تهران قرار دارند. کلانشهری که با وجود ۸.۵ میلیون نفر تعداد ۱۳۰ سینما برای آن عددی مسخره به نظر برسد. با یک حساب کتاب ساده متوجه خواهیم شد به ازای هر ۶۶ هزار نفر در تهران یک سینما وجود دارد.
تعداد پایین این آمار در کنار میزان فروش سینماهای ایران مسئله را خندهدارتر نیز میکند. سال ۱۳۹۸ آمار فروش سینمای ایران ۲۹۹ میلیارد تومان بود و حدود ۲۶ میلیون نفر نیز به سینماها رفتند. اما سال ۱۳۹۹ با شیوع ویروس کرونا همه آمار و ارقام سینمای ایران را از بین برد. زیرا با وجود اعمال محدودیتهای اجتماعی و پروتکلهای بهداشتی عملا دیگر کسی سینما نمیرود.
اپیدمی کرونا سینما را ضربه فنی کرد
صنعتی که در ایران پرفراز و نشیب بود با وجود این اپیدمی پرفراز و نشیبتر نیز شد. به گونهای که فقط در سال ۱۳۹۹ بیش از ۳ هزار نفر از فعالان سینمای ایران از کار بی کار شدند. آمار فروش بلیطهای سینما نیز فاجعه بار است، به گونهای که کل فروش سال ۱۳۹۹ به اندازه فروش یک ماه سال ۱۳۹۸ نیز نیست. با این وضعیت سینمای ایران که حال و روز خوشی نداشت، حال و روزش برتر نیز شد.
۱۰ میلیارد تومان عددی است که سازمان سینمایی از میزان فروش سینماها در سال ۱۳۹۹ منتشر کرده است. این عدد را اگر در کنار فروش سال ۱۳۹۸ یعنی ۲۹۹ میلیارد تومان قرار دهیم متوجه خواهیم شد که ویروس کرونا چگونه توانسته است این صنعت را یک تنه و به همین راحتی به زمین بزند. این فاجعه کار را به جایی رسانده که امروز به جای تماشای فیلم در سالنهای سینما باید فوتبال دید.
گیشه نوروزی سال ۱۴۰۰ امیدواریهایی را برای فعالان سینمایی به وجود آورد. زیرا با گذشت حدود یک سال و نیم از شیوع کرونا و آغاز واکسیناسیون امید میرفت که آشتی مخاطبان با سینماها شروع شود. اما این نیز خیالی باطل بود، زیرا آمار فروش اکران نوروزی حدود ۵۰۰ میلیون تومان برآورد شده است. این آمار تا پایان اردیبهشت ۱۴۰۰ به یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان رسید که عمق فاجعه را نه تنها کمتر نکرد بلکه آن را بیشتر کرد.
تاثیر کرونا بر سینمای جهان
اگر فکر میکنید این وضعیت تنها برای ایران است، باید بگویم که سخت در اشتباهاید. کرونا نه تنها سینمای ایران بلکه سینمای جهان را نیز به زانو درآورده است. آمارها نشان میدهد که در سال ۲۰۲۰ آمار فروش بلیط سینماها از ۴۲ میلیارد دلار به ۱۲ میلیارد دلار رسیده است. یعنی چیزی حدود ۷۰ درصد کاهش در آمار فروش سینماهای جهان رخ داده است.
سقوط سینما احتمالا جذابترین تیتر برای رسانههایی باشد که درباره تاثیر کرونا بر سینما مطلب مینویسند. زیرا به واقع نیز میتوان گفت سینما سقوط کرده است. چرا که سال ۲۰۱۹ پرفروشترین سال در تاریخ سینما بود. اما کرونا باعث شد تا این سینمای پر ابهت که به قول لوئیس لومیر که بعد از اختراع سینما در سال ۱۸۹۵ گفته بود سینما اختراعی بدون آینده است به یکباره سقوط آزادی وحشتناک را تجربه کند.
سینما که تا پیش از کرونا انواع بلایا را همچون ظهور شبکه فیلم خانگی، دیسکهای لیزری، دیویدی، بلوری، تهدیدات تروریستی و ویاودیها به خود دیده بود و در طی این ۱۳۵ سال حتی یکبار نیز سر خم فرود نیاورده بود، اما اینبار مجبور تسلیم شد. زیرا وقتی مخاطبی نباشد قطعا سینمایی نیز وجود ندارد.
سینما بریم یا آنلاین فیلم ببینیم؟
کاهش فروش از سمتی و عدم اکران آثار بزرگ و به اصطلاح گیشهپسند نیز سینماها را دچار مشکلات بزرگی کردند. بسیاری از فیلمهای مشهوری که مخاطبان سینما در انتظار آمدنشان بودند یا اکران نشدند و یا اکران خود را به دست فضای آنلاین سپردند. فضای آنلاینی که در دوران کرونا نشان داد که مصداق این ضرب المثل ایرانی است که میگوید در این سرزمین اگر پدر نیست، تفنگ پدری هست.
سینماها بسته میشوند، جشنوارههای سینمایی بدون تماشاگر و از طریق ویدئو کنفرانس به کار خود ادامه میدهند، سینمای چین و هند با بیشترین حجم مخاطب مجبور به کاهش ظرفیت خود میشوند و انواع و اقسام اتفاقات دیگر که در عرض یک سال رخ دادند همه حکایت از آن دارند که سینما عملا به پایان راه خود رسیده است.
سینما به پایان رسید؟!
البته گفتن این جمله که سینما به پایان راه خود رسیده شبیه آن است که بگویی خورشید خاموش شده است. غیر ممکن نیست، اما حداقل تا چند میلیارد سال آینده فرصت داریم تا از خورشید استفاده کنیم. سینما نیز همین گونه است و لومیر درست گفت که سینما اختراعی بدون آینده است. زیرا شاید سالنهای سینما به خاطر نبود مخاطب بسته شوند اما مسئله این است که مخاطب هست فقط در جای دیگری حضور دارد.
پیدا کردن مخاطب در دوران کرونا احتمالا راحتترین کار ممکن است. چون مخاطبان در خانه و پشت لپتاپ، تبلت و یا گوشیهای همراه خود هستند. پس برای نجات سینما تنها لازم است که سینما را به درون لپتاپها، تبلیتها و گوشیهای هوشمندشان ببریم. کاری که سینمای آمریکا آن را با ایجاد شبکههای همچون نتفلیکس، هولو، آمازون ویدئو، پلی استیشن وی یو ای، کرکل، اچ بی او، اسلینک و دیزنی پلاس انجام داد.
دومین تاثیر کرونا بر سینما؛ VOD ها همچنان میتازند
آمارها نشان میدهند که پلتفرمهای VOD توانستهاند به خوبی ضرر سینما را جبران کنند. به گونهای که در سال ۲۰۲۰ چیزی در حدود ۵۰۰ میلیون نفر از این سرویسهای پخش آنلاین در سراسر جهان استفاده کردهاند. آمار فوق نشان میدهد مخاطبان علاقمند هستند تا از بستر وب استفاده کنند تا فیلم و دیگر محصولات رسانهای را تماشا کنند.
البته تماشای آنلاین خصوصیات خاص خود را نیز دارد. به طور مثال حس و هیجانی که شما در فضای سینما تجربه میکنید را نمیتوانید در خانه داشته باشید. یا حس تماشای فیلم بر پرده عریض که یکی از خصوصیات سینماست را نمیتوان در صفحه لپتاپ، تبلیت یا گوشیهای هوشمند تجربه کرد. با این وجود بستر آنلاین نیز خصوصیات منحصر به فرد خود را دارد.
خصوصیاتی مثل در دسترس بودن لحظهای به آرشیو بزرگی از فیلمها و سریالها که در هر مکانی و تنها با داشتن اینترنت مناسب، از جمله همین تجربههای جدید است. تجربههایی که شاید سینما روهای حرفهای را ناراحت کند اما بیشتر مخاطبان عام سینما از آن استقبال کردند. استقبالی که آمار نشان میدهد که موفق نیز بوده است.
پلتفرمهای VOD ایرانی چه میکنند
البته این تجربه موفق اکران آنلاین فیلمها در VODهای ایرانی نیز رخ داد. تجربهای که نشان داده است مخاطب ایرانی که تا قبل از این نیز سینما را به عنوان اولویت خود نمیدید اما حال با دسترسی به تکنولوژی، رغبت بیشتری به دیدن فیلم دارد. شاید حتی این تاثیر کرونا بر سینما برای ایران فرصتهایش بیشتر از ضررهای آن باشد.
زیرا زیرساختهای موجود در سینمای ایران به هیچ وجه نمیتواند پاسخگوی مخاطبان سینما باشد. از نبود سینماهای کافی بگیرید تا حتی عدم محتواهای مناسب در آثار سینمایی. محتواهایی که فیلمهای سینمایی ایرانی را یا تا سطح فیلمفارسی پایین آورده است یا اگر کیفیت قابل قبولی داشته باشد در دام سیاهنمایی و نمایش بدبختیهای اجتماعی گیر افتاده است.
محتوا همه چیز است
محتوا مهمترین بخش سینماست. اگر شما بهترین زیرساختهای موجود و یا بهترین تکنولوژی تولید و پخش را نیز داشته باشید اما اگر محتوا برایتان در حد شوخیهای جلف و یا نمایش چند معتاد باشد، نمیتوانید مخاطب را جذب سینما کنید. این همان بیماری اساسی است که در سینمای ایران وجود دارد و با موج کرونا عیانتر نیز شده است.
میزان فروش فیلمهای سال ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ نشان دهنده همین موضوع است. زیرا اگر اثر به نمایش درآمده محتوای قابل قبولی داشته باشد مخاطب با وجود سختی به سالن سینما خواهد آمد. اما متاسفانه در شرایط فعلی و با وجود کرونا نه تنها این گونه نیست بلکه مخاطب نسبت به آثار تولید شده در نمایش خانگی هم واکنش نشان نمیدهد. به همین دلیل است که سینمای بیمار ایران به شدت در فقط محتوایی به سر میبرد.
جیب خالی و پز عالی
فقر محتوایی که صدای منتقدان زیادی را درآورده است و آنها را وادار به واکنشهایی همچون متن زیر که در صفحه شخصی امیر ابیلی انتشار یافته است، میکند. امیر ابیلی: «بله خط قرمزهای تلویزیون و فاصله آنها تا واقعیت هر روز بیشتر میشود و این امکان رقابت را کم میکند. بودجه تلویزیون هم بسیار کمتر از شبکه خانگی است. اما تماشای “مردم معمولی” و “دراکولا” توهینآمیز رامبد جوان و مهران مدیری و مقایسه آنها با کیفیت نون.خ نشان میدهد که مشکل نه سانسور است نه خط قرمزها و نه بودجه و سلبریتی. مشکل سریدوزی محصولات توسط کسانی است که حالا فقط به بلعیدن پول بیشتر فکر میکنند نه چیز دیگر. چه آنکه همین جوان و مدیری در چارچوبهای تلویزیون موجودات قابل تحملتر و بامزهتری بودند تا فضای آزادتر شبکه خانگی.»
خاتمه کلام درمورد تاثیر کرونا بر سینما را باید اینگونه بیان کرد که کرونا شاید ضرر بسیاری را به صنعت سینما زد اما از سویی فرصتهای جدیدی را نیز برای سینما به وجود آورد. فرصتهایی که اگر غنیمت بشماریمش، میتواند تکانی به سینمای رو به پوچی ایران بدهد، البته اگر استفاده کنیم.