بررسی آثار وینتربرگ، اندرسون و مک کوئین در جشنواره کن
بررسی آثار توماس وینتربرگ و وس اندرسون که هرکدام با یک فیلم و استیو مک کوئین که با دو فیلم در کن هفتاد و سوم حضور دارند.

لغو هفتاد و سومین دوره از فستیوال فیلم کن برای هیچکس به اندازه خود فرانسویها دردناک نبود. فستیوال کن بخش مهمی از وجهه کشور فرانسه را شکل میدهد؛ وجههای که به صنعت توریسم آنها یعنی مهمترین منبع درآمد این کشور هم مربوط است. اما بحران کرونا با جهان چنان کرد که لغو فستیوال کن میان تاثیرات ریز و درشت آن کمتر به چشم آمد.
دو رقیب اصلی کن، یعنی برلیناله و ونیز، از لحاظ زمانی وقتی برگزار میشدند که توانستند از لغو شدن کلی فرار کنند. برلیناله در اواخر زمستان، به رغم انتقادات فراوان برگزار شد و آلمان در آن زمان هنوز شیوع کرونا در خاک خودش را چندان به رسمیت نشناخته بود. ایتالیاییها هم خیلی دیر این واقعیت را به رسمیت شناختند و سعی داشتند از صنعت توریسمشان محافظت کنند؛ اما ناگهان چکمه اروپا به هولناکترین قتلگاه این ویروس در جهان تبدیل شد. با این حال زمان برگزاری فستیوال ونیز در اواخر تابستان است و در آن وقت میشود سینماها را باز کرد.
متصدیان کن هم تلاش بسیاری کردند تا از لغو این رویداد جلوگیری کنند اما زمان برگزاری این جشنواره در اوج بحبوحه کرونا بود و هیچ کاری نمیشد کرد. سرانجام قرار شد نام فیلمهای پذیرفته شده برای شرکت در هفتاد و سومین دوره از فستیوال کن اعلام شود. بعضی از اسامی مطرح شده در این فهرست ۵۶ تایی بسیار وسوسهبرانگیز بودند اما حالا خبری از نشستهای داغ رسانهای و اظهارنظرهای آنی و لحظهای منتقدان و مخاطبان نیست. حالا مجبوریم ساکت و آرام درباره فیلمها حرف بزنیم؛ همانطور که در ایام کسلکننده قرنطینه بدون هیاهو فیلم دیدیم و شاید بیشتر از هر زمان دیگر.
توماس وینتربرگ و وس اندرسون هرکدام با یک فیلم و استیو مک کوئین با دو فیلم در کن هفتاد و سوم حضور دارند؛ حضوری تقریبا منحصر به فرد و شاید برای خودشان ناخوشایند. در ادامه به بررسی چهار فیلمی که آنها ساختهاند و جزو فهرست این دوره از کن هستند پرداختیم اما فراموش نمیکنیم سال گذشته هم از میان کهکشانی از نامهای درخشان عرصه فیلمسازی، بونگ جون هو، فیلمساز متوسطالقامه کرهای که کسی توقع چنین شاهکاری را از او نداشت، به پدیده سال سینمای جهان تبدیل شد و امسال هم اگر طوفان کرونا در و پنجرهها را به هم نمیکوبید، شاید در همین جشنواره کن، شاهد ورود باشکوه و غافلگیرکننده یک ستاره جدید میشدیم. سه نفری که در ادامه به حضور فیلمهایشان در کن پرداخته شده، هر سه در آغاز دهه پنجاه زندگی هستند و میدانیم که خیلی از فیلمسازان دنیا، بهترین آثارشان را در این دهه از زندگی میسازند.
یک دور دیگر؛ توماس وینتربرگ
یک دور دیگر که همچنین با نام Druk هم شناخته میشود، دوازدهمین فیلم توماس وینتربرگ ۵۱ ساله است. او و لارنس فون تریه بهخاطر تاسیس گروه آوانگارد و بهشدت رادیکال دگما ۹۵ معروف هستند اما وینتربرگ کمکم از آن فضا خارج شد و به ساخت آثار حرفهایتر روی آورد. او برای دومین فیلمش به نام «جشن» در سال ۱۹۹۸ جایزه ویژه هیئت داوران کن را برنده شده بود.
این نظریه وجود دارد که ما با مقدار کمی الکل در خون خود متولد میشویم و این احتراق متوسط، ذهن ما را به دنیای اطرافمان باز میکند، از مشکلات ما کم میکند و باعث افزایش خلاقیت میشود. مارتین و سه نفر از دوستانش که معلمهای دبیرستانی هستند، خسته از شرایط روزمره، به این تئوری روی آوردهاند.
آنها برای حفظ سطح مداوم مسمومیت، در طول روز کاری، به آزمایشگاه میروند. نتایج اولیه مثبت است و پروژه کوچک معلمان به یک مطالعه علمی واقعی تبدیل میشود. آنها هم کلاسهایشان و هم نتایجشان بهبود پیدا میکند وروحیهشان بالا میرود اما به طور فزایندهای آشکار میشود که اگرچه الکل ممکن است نتایج بزرگی را در تاریخ جهانی داشته باشد، برخی اقدامات جسورانه عواقب بدی برجای میگذارند. نتیجه آزمایشات نهایتا به یک فاجعه ختم میشود.
مانگرو و صخره عشاق؛ استیو مک کوئین
سر استیون رودنی مک کوئین CBE زاده ۹ اکتبر ۱۹۶۹، کارگردان، تهیهکننده، فیلمنامهنویس و فیلمبردار انگلیسی است که اولین سیاهپوست دریافتکننده جایزه اسکار در تاریخچه این رویداد محسوب میشود. او را نباید با استیو مک کوئین، هنرپیشه نامدار آمریکایی که یکی از مهمترین شمایلهای قهرمان خونسرد در سینمای کلاسیک بود اشتباه گرفت. مک کوئین که بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ تنها چهار فیلم بلند سینمایی ساخته بود، امسال دو فیلم بلند داشت که در کن پذیرفته شده بودند و هر دو نماینده انگلستان محسوب میشدند.
دو فیلم امسال مک کوئین بخشی از یک مجموعه پنج قسمتی برای بیبیسی هستند که شامل پنج داستان به نام تبر کوچک است و همه توسط خود مک کوئین ساخته شدهاند. این پنج فیلم داستانهای شخصی متفاوتی از جامعه مهاجران در لندن اواخر دهه ۱۹۶۰ تا اواسط دهه ۱۹۸۰ روایت میکنند.عنوان تبر کوچک، برگرفته از یک ضربالمثل آفریقایی است که توسط باب مارلی در آهنگ The Wailers در آلبوم Burnin 1973 محبوبیت یافته است: «اگر شما یک درخت بزرگ هستید، ما تبر کوچک هستیم»
«صخره عشاق» یکی از فیلمهای امسال اوست که نام آن به یک سبک بهخصوص از موسیقی لاتین Lovers rock طعنه میزند. Lovers rock سبکی از موسیقی رگِی Reggae است که به خاطر صدا و محتوای عاشقانهاش شهرت دارد. در حالی که آهنگهای عاشقانه از اواخر دهه ۱۹۶۰ بخش مهمی از رگِیها بودند، این سبک در اواسط دهه ۱۹۷۰ در لندن بیشتر مورد توجه قرار گرفت و عنوان صخره عشاق به همین موج موسیقایی تعلق دارد. حالا فیلم مک کوئین داستان یک عشق جوانی و موسیقی جوانپسند عاشقانه در یک مهمانی بلوز در اوایل دهه ۱۹۸۰ را روایت میکند. «مانگرو» اما داستان محاکمه زنی سیاهپوست به همین نام در سال ۱۹۷۰ در اولد بایری است.
مک کوئین گفته است: «من این فیلمها را به جورج فلوید و همه سیاهپوستان دیگر که در آمریکا، انگلیس و جاهای دیگر به قتل رسیدهاند و ظلمی که بر آنها رفته گاهی حتی دیده نشده است، تقدیم میکنم. اگر شما درخت بزرگ هستید، ما تبر کوچک هستیم. ماده سیاه زندگی!»
گزارش فرانسوی؛ وس اندرسون
وسلی ویلز اندرسون، معروف به وس اندرسون، فیلمساز ۵۱ ساله تگزاسی، امسال دهمین فیلم بلند سینماییاش را به جشنواره کن فرستاد. «گزارش فرانسوی» یک فیلم کمدی درام آمریکایی است که بر روی شعبه خارجی یک روزنامه داستانی کانزاس در یک شهر خیالی قرن بیستم فرانسه تمرکز دارد. این فیلم در حقیقت نامهای عاشقانه به روزنامهنگاران است که با محوریت سه خط داستانی پیش میرود. این فیلم از عشق اندرسون به نیویورکر الهام گرفته و برخی از شخصیتها و رویدادهای آن بر اساس معادلهای واقعی از آن مجله ساخته شدهاند.
اندرسون هنگام صحبت با نشریه فرانسوی Charente Libre در آوریل سال ۲۰۱۹، گفت: «توضیح این داستان آسان نیست. در مورد یک روزنامهنگار آمریکایی مستقر در فرانسه است که مجله خود را راه میاندازد. این بیشتر یک پرتره از این مرد است، از این روزنامهنگار که میخواهد آنچه را که میپسندد، بنویسد. این یک فیلم در مورد آزادی مطبوعات نیست، اما وقتی در مورد خبرنگاران صحبت میکنید، به ناگزیر درباره آن چه در دنیای واقعی اتفاق میافتد، صحبت میکنید.»