قریب به اتفاق همهی ما وقتی میشنویم فیلمی از روی یک کتاب ساخته شده است، شاید بسیار برای تماشای آن هیجانزده شویم؛ مخصوصا اگر آن کتاب را قبلا خوانده باشیم. کتابهای داستانی نه تنها برای لذت، سرگرمی و کسب آگاهی خوانده میشوند، بلکه گاه منبع الهام سینماگران و خلق ماندگارترین فیلمها در تاریخ سینما هستند.
این فیلمها در دنیای سینما، به درجات مختلفی از موفقیت دست پیدا کردهاند. سازندگان چنین فیلمهایی گاهی کاملا به متن اصلی کتاب وفادار بوده و بدون هیچ تغییری داستان کتاب را روایت میکنند. گاهی هم برای اینکه آن را به فیلمنامهای مناسب برای ساخت یک اثر سینمایی جاودان تبدیل کنند، تغییراتی در آن ایجاد میکنند و رنگ و لعابی به آن میبخشند. هر ساله تعداد زیادی فیلم ساخته میشود که تنها برخی از آنها بر اساس داستانهای غیر اقتباسی ساخته میشوند و بسیاری دیگر اقتباسی مستقیم یا آزاد از یک رمان، نمایشنامه یا یک ماجرای واقعی هستند.
اقتباس ادبی، نقش بسزایی در خلق شاهکارهای تاریخ سینما دارد؛ فیلمهایی که میتوان گفت جزوی از زندگی مردم شده است و شاید خیلیها سینما را با همین فیلمهای اقتباسی بشناسند.
نویسندگی کتاب و ساختن فیلم، هنرهای مستقل از هم محسوب میشوند. اما باید خاطرنشان کرد که اگرچه برداشت سینما از ادبیات به شکل اقتباس از آثار ادبی بیشتر بوده اما سینما هم به نوبهی خود روی ادبیات بیتاثیر نبوده است.
وسوسه اقتباس از آثار مهم ادبی در همهی کارگردانهای دنیا و تمام ادوار سینمایی دیده میشود. متاسفانه، در این بین سینمای ایران در مقایسه با سینمای جهان نگاهی حداقلی به مفهوم اقتباس داشته و ای بسا که اقتباس از آثار غیر ایرانی بیشتر از اقتباس از آثار ادبی زبان فارسی باشد.
در اینفوگرافی این هفته قصد داریم به ۱۰ کتاب ارزشمندی بپردازیم که در بیابان بی آب وعلف سینمای اقتباس ایران، توسط کارگردانان مطرح کشور به تصویر کشیده شدهاند.
-
عزاداران بیل (غلامحسین ساعدی)
-
داشتن و نداشتن (ارنست همینگوی)
-
قصههای مجید (هوشنگ مرادی کرمانی)
-
خواهران غریب (اریش کسنتر)
-
مرشد و مارگاریتا (میخائیل بولگاکف)
-
شبهای سپید (فئودور داستایوسکی)
-
گاو خونی (جعفر مدرس صادقی)
-
داستانهای شهر جنگی (حبیب احمدزاده)
-
باغ وحش شیشهای (تنسی ویلیامز)
-
دوبلینیها (جیمز جویس)