
انیمیشن دلیر Brave محصول همکاری دو استودیوی نامآشنا در عرصهی انیمیشن، پیکسار و دیزنی است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد. کارگردانی این انیمیشن به صورت مشترک بر عهدهی مارک اندروز Mark Andrews و برندا چپمن Brenda Chapman است که موفق به دریافت جایزهی بهترین انیمیشن بلند از آکادمی اسکار در همان سال شدند. برندا چپمن با دریافت این جایزه تبدیل به اولین زنی شد که موفق به دریافت بهترین کارگردانی برای انیمیشن بلند از آکادمی اسکار میشود. موضوع فیلم انیمیشن دلیر، در مورد شاهدختی است شجاع و بیپروا، که تصمیم گرفته است سرنوشتش را خودش رقم بزند و برای رسیدن به آن قهرمانانه میجنگد.
شاهزاده خانم دیزنی در سرزمین قصههای پیکسار
انیمیشن دلیر داستان شاهزادهخانم اسکاتلندی به نام مریدا است که والدینش تصمیم میگیرند برای او همسری برگزینند و سنتهای سرزمینشان را به تمامی به جای آورند. انیمیشن دلیر را باید انیمیشن اولینها نامید. زیرا علاوه بر آنکه کارگردانش چپمن اولین زنی است که موفق به دریافت جایزهی بهترین انیمیشن بلند از آکادمی اسکار شده است، این اولین اثر پیکسار است که قهرمان آن زن است. در یک دنیای مردانه که ملاک برتری، قدرت بازو و جنگاوری است، در واقع قهرمان و محورهای اصلی داستان، یک مادر و دختر هستند که علی رغم اختلافاتی که مابینشان وجود دارد و ناشی از تفاوت دیدگاهها و اختلاف نسلهاست، با همدلی و همفکری سرزمینشان را از جنگ و تفرقه نجات میدهند. علاوه بر آن، مریدا اولین شاهزاده خانم دیزنی است که توسط استودیوی دیگری جز خود دیزنی، یعنی پیکسار خلق شده است. عموما در داستانهای دیزنی ما شاهد حضور نامادری بدجنس و ضد قهرمان هستیم که عامدانه و بدون دلیل مشخصی با دیگر شخصیت زن داستان که معمولا دختر معصوم و ناتوانی است دشمنی میورزد و شخصیتهای معمولا سیاه یا خاکستری بسیار تیره دارند. اما اینبار با داستانی روبهرو هستیم که شخصیت قهرمان ما دختر مظلوم و ناتوانی نیست. اما کسی که زندگی را بر او تیره کرده است، نه نامادریاش بلکه مادر خود اوست. اگرچه مادر مریدا نیت شوم و شیطانی در سر ندارد اما شرایط و فرهنگ جامعه او را تبدیل به شخصیتی خودخواه و تا حدودی مستبد کرده است که دخترش را تحت فشار ازدواج قرار میدهد.
نکتهی جالب دیگر در مورد انیمیشن دلیر آن است که استودیو پیکسار در طول ساخت این انیمیشن، سیستم اختصاصی ساخت و تولید انیمیشن به نام پرستو Presto برای کمپانی طراحی کرد که در روند تولید انیمیشنهای کامیپوتری اولین بار بود که مورد استفاده قرار میگرفت و در نوع خود انقلابی در پروسهی تولید محسوب میشد.
افسانههای سلتیک و دنیای انیمیشن و سرگرمی
دلیر داستان ساده و تا حدودی کلیشهای دارد. داستان اختلاف بین والدین و فرزندان، اختلاف بین نسلها، داستان دو نسل یکی سنتگرا و دیگری بیعلاقه به مرسومات و هنجارهای جامعه. والدین مریدا به خصوص مادر او النور که برخلاف همسرش روحیهی جدی و منطقی دارد، تصمیم میگیرند به منظور اتحاد اقوامی که تحت لوا و حاکمیت آنان هستند، پیوندی خانوادگی با یکی از پسران روئسای قبایل برقرار نمایند. بدین ترتیب قدرت خاندان سلطنتی را افزایش دهند و از سویی دیگر از آتش جنگ و آشوب و اختلاف نیز پیشاپیش جلوگیری کنند. والدین برای انتخاب یک داماد خوشبخت، از تمام قبایل دعوت کردند به همراه پسران ارشدشان، خواستگاران بالقوه، در سلسله مسابقاتی که از دیرباز مرسوم بوده و نتیجهی آن به انتخاب فرد شایسته منجر میشود شرکت نمایند. پیوندی تهی از عشق و کاملا سیاسی، اما مریدا دختری است لجباز و بیپروا که علاقهای به ازدواج ندارد و دوست دارد آزاد و رها با اسبش در میان دشتها بتازد و تیراندازی کند. او بیش از همه در تلاش تقابل با هنجارهایی هست که بر دست و پای او زنجیر شدهاند و همین عدم درک متقابل مابین او و مادرش منجر به اتفاقی میشود که سرزمینشان را تا آستانهی جنگ داخلی پیش میبرد.
داستان در سرزمینها و دشتهای مه گرفته و جنگلهای رازآلود اسکاتلند و با استفاده از داستانها و افسانههای بومی سرزمین اسکاتلند نقل شود. افسانههای سلتیک در دهههای اخیر بیشتر مورد توجه فیلمسازان قرار گرفته است و با توجه به ماهیت لطیف و بسیار خیالانگیز آن منبع غنی و بسیار خوبی برای داستانگویی و فیلم کودک و نوجوان است. از بهترین نمونههای آن نیز میتوان به آثاری چون آوای دریا Song of the Sea ، محصول ۲۰۱۴ و انیمیشن تحسین برانگیز و بسیار زیبای ولف واکرز Wolfwalkers محصول ۲۰۲۰ استودیوی کارتون سالن Cartoon Saloon اشاره کرد.
در پایان میتوان انیمیشن دلیر را باید مانند اسم و داستانش یک اثر شجاعانه نامید که آغازگر مسیری جدید هم در پروسهی تولید انیمیشن و هم در خلق داستان شد. مخاطب این انیمیشن اگرچه که کودکان هستند اما به زعم نویسنده این انیمیشن و حال و هوای کلی اثر، بیشتر مناسب نوجوانان و والدینشان است. فیلم توانسته است به عواطف و احساسات عمدتا نادیده گرفته شدهی نوجوانان توسط والدین بپردازد و بدون آنکه نوجوانان را قضاوت و سرزنش کند، به والدین یادآوری میکند که در وهلهی اول این مسئله را در نظر بگیرند که عموما خود آنها بری از اشتباه و خطا نیستند. دوم آنکه به صرف آنکه آنها دلسوز فرزندانشان هستند، لزوما بهترین و مناسبترین تصمیمات را برای فرزندان خود نمیتوانند اتخاذ کنند. فیلم به والدین یادآوری میکند که گاهی باید به تصمیمات فرزندانشان احترام بگذارند و در عوض آنان را در مسیری که تصمیم به قدم گذاشتن در آن گرفتهاند یاری دهند. دیدن این فیلم به اولیا و مربیان و کسانی که با نوجوانان سر و کار دارند توصیه میشود.