
«دامبو» یکی دیگر از بازسازیهای دیزنی در پروژهی معروف و بزرگ این کمپانی از انیمیشنهای قدیمی و پر طرفدار خود است که این بار کارگردانی اثر را تیم برتون معروف به عهده دارد و بازیگران سرشناسی نیز در این لایو اکشن به نقشآفرینی پرداختهاند.
فیلم اصلی در سال ۱۹۴۱ توسط دیزنی و برای بازگشت ضررهای مالی این کمپانی ساخته شده بود و علیرغم زمان ۶۴ دقیقهای که حتی به حدنصاب یک فیلم سینمایی بلند نیز نمیرسید، مورد استقبال شدید مخاطبان و منتقدان قرار گرفت و در بخش موسیقی متن، جایزهی اسکار را نیز از آن خود کرد.
بازگشت شخصیتهای دوست داشتنی دیزنی
با نگاهی کلی به انیمیشنهای کلاسیک دیزنی و البته دیگر کمپانیهای معروف، دو فاکتور مهم را میتوان در آنها دید که عامل موفقیت و ماندگاریشان شده است. نخست دارا بودن قصههای پر و پیمان که خط قصه را از ابتدا تا انتهای اثر میتوان دنبال کرد و مانند یک کتاب داستان تمام جنبههای آن را دریافت نمود و دوم خلق شخصیتهایی دوستداشتنی و گاها عجیب و در محدودهی قوهی تخیل و رویای بینندگان، که در عین سادگی، بسیار محبوب و جذاب بودهاند.
همین دو فاکتور مهم کافی است تا دیزنی به فکر بازسازی آثار خود بیفتد. زیرا اکنون و در آغاز دههی سوم قرن بیست و یک، این قصهها و شخصیتها به اندازهی کافی در دل مردم جا باز کردهاند و حتی کسانی که نسخهی اصلی را ندیدهاند، از آنها به اندازهی کافی شنیدهاند و حتی اگر کسانی مانند نونهالان و نوجوانان دربارهی آنها نشنیده باشند هم میتوانند جذابیتهایی را در این آثار بیابند.
تیم برتون سردمدار دنیای فانتزی
پس حالا موضوع مهم از تماشای یک اثر ناب و دوستداشتنی و بدیع تبدیل میشود به اینکه چه کسانی قرار است در نسخهی جدید ایفای نقش نمایند. یعنی داستانی مثل داستان «دامبو» از چگونگی روایت یک قصهی جذاب و چگونگی خلق یک شخصیت به یادماندنی، به روایت به دست چه کسانی تبدیل شده است.
تیم برتون به عنوان یکی از سردمداران دنیای فانتزیهای عجیب و غریب در سینما که در کارنامهاش انیمیشنهای به یادماندنیای چون «عروس مردگان» را دارد و همواره نگاه سیاه و تاریکش به جهان با سبک خاص روایی مورد توجه بوده، نامی است که بناست تا پاسخ این “چه؟” در انیمیشن تازهی دیزنی باشد.
نام او به عنوان کارگردان به طور ناخودآگاه بیننده را به یاد فضاهای تاریک، سیاه و مملو از غافلگیریهای عجیب میاندازد. او برای این لایو اکشن جدید از حضور کالین فارل، مایکل کیتون، دنی دی ویتو و اوا گرین به عنوان چهرههای محبوب و سرشناس بهره برده تا بخش دیگری از پاسخ به آن “چه؟” در اینجا داده شود.
بازسازی با زمان دو برابر
بینندهای که داستان «دامبو» را میداند و شخصیت او را حداقل در عکسهای روی دفاتر نقاشی و یا کتب فانتزی دیده است، تنها به این دلیل و با این انگیزه به سالن سینما میآید که چگونگی روایت این داستان در سال ۲۰۱۹ و ۷۸ سال پس از اکران نسخهی اصلی را با حضور این کارگردان و این ستارگان ببیند.
نسخهی برتون نسبت به نسخهی اصلی، زمانی تقریبا دو برابری دارد که دلیل اصلیاش این است که برتون تنها در خط اصلی داستان به فیلم اوریژینال وفادار بوده و خطوط فرعی پیرنگ را به وفور اضافه کرده است و البته تلاش کرده تا هویت برتونی خود را به عنوان یک کارگردان صاحبسبک با تزریق سیاهی و تیرگی به این اثر، حفظ نماید. اما به وضوح میتوان دید که برتون با آن همه سابقه نیز قطعا تحت سلطهی مدیران سختگیر دیزنی در راه بازسازی آثارشان بوده است و چندان روح برتون را در این اثر نمیتوان دید و این اثر صرفا یک بازسازی از فیلم اصلی است که در قرن جدید و با تکنولوژیهای تازه ساخته شده است.
نسخه جدید یا نسخه کلاسیک؟
نگاه به سایر بازسازیهای این کمپانی (شیرشاه، سیندرلا، علاالدین و…) کاملا ما را به عنوان بیننده با این موضوع روبهرو میکند که دست نبردن در اصل داستان و شخصیتها و صرفا کار کردن روی بخش بصری این آثار مد نظر بوده و کارگردانان معروف مسئول رسیدگی به این بخش بودهاند. که البته این موضوع به خودی خود و با توجه به جذابیتهای فراوان این آثار بد نیست و حتی میتواند برای بسیاری دلنشین باشد و برای مخاطبی که آثار اوریجینال را ندیده، به عنوان یک اثر مستقل کاملا قابل قبول باشد. اما برای مخاطبین جدیتر سینما و انیمیشنها، این شکل از بازسازی با حضور نامهای بزرگ قطعا هیچ فاکتور و المان تازهای ندارد و حتی میتواند خاطرات آنها با آثار اصلی را دچار خدشه کند و از این رو بخشی از مخاطبان ناراضی از این بازسازیها باشند.
داستان فیلی که با گوشهای بزرگ پرواز میکند و خود شخصیت «دامبو» آنقدر خوب بود که به اندازهی بهترین شخصیتهای تاریخ سینما معروف شد و عکس دامبو روی دفاتر بچهها دیده میشد و عروسکهایش به وفور فروخته میشدند. پس نیاز به کاری جدید نبود که مردم برای تماشای دامبو و داستانش انگیزه پیدا کنند و تنها تماشای دامبو در قامتی جدید با طراحی تکنولوژیهای تازه کافی بود تا این لایو اکشن مورد استقبال قرار بگیرد.
دیزنی و سیاست بازسازی آثار محبوبش
از سوی دیگر حضور تیم برتون به عنوان کارگردان که پیش از این نیز بارها تجربهی حضور بازیگران واقعی و شخصیتهای کارتونی را در فیلمهایش کنار هم داشته، بر جذابیتهای پیش از تماشای این اثر میافزاید. اما از یک جهت عجله در روایت و سریع به پایان رساندن فیلم بدون تمرکز بیشتر روی شخصیت دامبو و حتی شخصیتهای انسانی فیلم و نپرداختن به روابط آنها و عدم ساخت فضایی که بتوان این روابط را به درستی لمس و باور نمود و عدم ساخت دنیای شخصی تیم برتون، با توجه به پیشینهی او، نقاط ضعف اثر محسوب میشوند که حتی عامترین بینندگان نیز میتوانند متوجه ضعفهای فیلمنامه در بخشهای اضافه شده نسبت به نسخهی اصلی شوند و همین اتفاقات، کشش و جذابیت این لایو اکشن را برای بسیاری، بسیار کم خواهد نمود.
اما در نهایت برنده بازی بازسازی، خود دیزنی است که با کارهای بسیار ماندگارش در گذشته و تصمیم به بازسازی آنها که در زمانهایی حتی کیفیت قابلقبولی از لحاظ متنی ندارند، میتواند مخاطبین بسیاری را جذب کند و گیشهها را یک تنه از آن خود نماید.