نقد سریال مامور کارتر Agent Carter – کارتر به روایت مارول
سریال مامور کارتر یک مجموعه تلویزیونی اینترنتی آمریکایی به سبک اکشن و ابرقهرمانی ساخته شبکه ایبیسی آمریکاست که توسط کریستوفر مارکوس و استیون مکفیلی ساخته شده است.

تلاشهای مارول برای ایجاد همکاری بین شخصیتها از داشتههای خوبش است. ولی تبدیل نقشی کمکی از فیلم «کاپیتان آمریکا» به بازیگری هیلی اتول (Haley Atwell)، به ستاره یک سریال محدود در شبکه ABC به طور غیر معمولی حتی با توجه به کیفیتهای بالای مارول، به نظر فرصتطلبانه و بدون برنامهریزی میآید ولی آنطور که نتایج نشان میدهند.
ریسک خوب و هوشمندانهای بوده است. علت این موفقیت ترکیب بازیگر بریتانیایی و زمان بعد از جنگ جهانی دوم هست که شخصیت ساختهی مارول یعنی مامور کارتر را خیلی جالب و به شیوههایی امیدوارکنندهتر از سریالی که جایگزین آن میشود یعنی «ماموران شیلد» میکند. با وجودیکه هیچ اطمینانی از این وجود ندارد که این سریال برگرفته از شخصیت کمکی فیلم کاپیتان آمریکایی، مورد علاقهی مردم باشد ولی شروع هیجانانگیزش شایستهی یک “درود بر کارتر” و تشویق صمیمانه و شاد است.
جاسوس یا منشی
از بخشی از فیلم «کاپیتان آمریکا» به طور هوشمندانه برای معرفی سریال استفاده شده است (اگر دربارهاش فکر کنید راه ارزانی است برای اینکه کریس اوانز را در سریال خود داشته باشید). سریال سال ۱۹۴۶ را به تصویر میکشد و پگی کارتر (هیلی اتول) را نشان میدهد که به عنوان جاسوس برای یک سازمان محرمانه کار میکند در حالیکه به خاطر سلسه مراتب مردسالارانه در آن سازمان، جدی گرفته نمیشود.
یک مظنون، به تمسخر میگوید: “نمیدونستم دولت سلیقهای به این خوبی توی انتخاب منشی داره.” و این درحالیست که رئیسِ مامور کارتر (شی ویگام بازیگر سریال Boardwalk Empire) به پگی میگوید که از دفترش بیرون برود تا چشمان ظریف و حساسش آلوده به روشهای بازجویی پیشرفتهی او (اگر به طور غیرمستقیم بخواهیم بگوییم)، نشود.
همهی این مسائل وقتی تغییر میکند که اتهام خیانت به مخترع، صنعتگر و شخصیت دختر بازِ هاورد استارک (دامینیک کوپر) که پدر مرد آهنی (Iron Man) هست و پگی به خوبی او را از ارتباطاتش با کاپیتان آمریکا میشناسد، زده میشود. در نتیجه پگی به سرعت شروع به تحقیقات محرمانه به همراهی دستیار استارک، بولتر جارویس (جیمز دارسی)، که پیشخدمت خوب و باهوشی برای سری کتابهای کمیک اونجرز هست، روی این تهدید پیچیده میکند. بولتر جارویس با کار جاسوسی مشکلی ندارد تا موقعی که بتواند ساعت ۹ خانه و در رخت خوابش باشد.
سریال پوششی ماموران شیلد
حالت آن دوران نه تنها ظاهری فریبنده و جذاب به سریال میدهد – اشیا و المانهایی که در طول سریال استفاده شدهاند (که امتیاز ماهیچهای کریستوفر لنرتز روهم شامل میشود) بدون نقص هستند- بلکه کیفیت و شکوه سریال را هم بالا میبرد. وقتی اتول با یک کلاه گیس بلوند برای ماموریتی مخفی وارد میشود مثل ورونیکا لیک (Veronica Lake) در حال پرسه و جستوجو است، با این تفاوت که یک دستیار خوب هم دارد.
درحقیقت، حتی ایدهی یک قهرمان زن استثنایی (که در سریالهای شبکه ABC وجود داشته، از سریال SHIELD تا سریال Revenge) به خاطر تبعیضات نژادی بیشرمانهی آن زمان برخاسته است. البته اگر سریالهای Alias و Wonder Woman را با بازی Lynda Carter در نظر نگیریم چرا که سریال Wonder Woman به طور احمقانهای از درون دوران دهه ۴۰ به یک چارچوب امروزی و معاصر انتقال داشت.(شبکهABC و مارول برای پربینندهتر کردن قسمت اول این سریال، انتشار آن را همزمان با انتشار تیزری از فیلم جدید خود به نام مرد مورچهای قرار دادهاند.)
با وجود نزدیکی به جنگ جهانی دوم، تهدید از طرف فو هیدرا از SHIELD و اتفاقات جنگ سرد به همراه یک شخصیت دیگر به نام جیمز فرین که یکی از نقشهای منفی را دارد، سریال کمبودی از نظر وجود شخصیت منفی و دشمن ندارد. نکتهای که باید توجه داشت این است که در نیمهی اول ۲ ساعتهی این سریال تعداد زیادی سوال مطرح میشود و تنها به تعداد کمی از آنها پاسخ داده میشود و در نیمهی دوم این قسمت بیشتر به جزئیات پرداخته میشود.
سریال «مامور کارتر» به عنوان یک سریال محدود و در واقع برای نزدیک نگه داشتن مخاطبان سریال «ماموران شیلد» تا هنگام بازگشت این سریال به شبکه در ماه مارچ، ساخته شده است. البته با کمی شانس – و کمک گرفتن از رضایت بینالمللی- ممکن است که شبکه ABC مهره بازیای در دست داشته باشد، که چه در تلاش برای نجات جهان یا تنها برای پرکردن برنامههای شبکه، به کار بیاید.