نقد سریال آقازاده – آقازادهی خوب، آقازادهی بد
سریال آقازاده به تازگی در شبکه نمایش خانگی توزیع شده که فارغ از کیفیتش، توانسته توجه ها را به خود جلب کند. نگاهی به این سریال نشان می دهد که ساخته جدید حامد عنقا و بهرنگ توفیقی، بیشتر از آنکه به عنوان یک اثر هنری قابل بررسی باشد، تعمدا به دنبال آن است که با حواشی و مسائل فرامتنی به چشم بیاید.

برای بررسی سبک و سیاق کلی «آقازاده» در فرم و محتوا، نیازی نیست که تمام آثار قبلی سازندگانش را مرور کنیم. در همین ابتدای کار، شباهتهای تعمدی این مجموعه با آخرین همکاری مشترک بهرنگ توفیقی و حامد عنقا، به قدری زیاد و عجیب است که مخاطب را شگفتزده میکند.
سازندگان «آقازاده» که به خوبی از دیده شدن «پدر» آگاه بودهاند، در ساختار روایی و جزئیات اثر تازه خود نیز شباهتهایی باورنکردنی گنجاندهاند که، نه امضای شخصی سازندگان و تکنیکهایی ظریف به سبک کارگردانهای بزرگ جهان، بلکه صرفا تلاشی برای گرد شدن چشمان مخاطب به حساب میآید. ظاهرا زوج توفیقی – عنقا به این نتیجه رسیدهاند که برای به چشم آمدن حتما لازم نیست شاهکار هنری عجیبی ساخته شود؛ بلکه گاهی با تغییر دادن معادلات جاافتاده و موجه، و حتی تخطی از ابتداییترین استانداردها هم میشود اسم و رسمی پیدا کرد.
معرفی یک بازیگر زن جوان خوشسیما که برای نخستین بار در نقش اصلی یک سریال جلوی دوربین میرود، نخستین شباهت «آقازاده» با پدر است؛ جالب اینکه همین دختر جوان، درست مثل مجموعه قبلی، به شکلی پیشبینی نشده ناگهان دیوانهوار عاشق پسر باحیا و مومن قصه میشود و همه معادلات را بر هم میزند.
آقازاده داستان نقش جوانی مومن
این دقیقا اتفاقی است که در سریال «پدر» برای کاراکتر لیلا، با بازی ریحانه پارسا، رخ داد که به خانواده و مناسبات اجتماعی و فرهنگی خود بخاطر حامد تهرانی پشت میکرد و حالا این پردیس پورعابدینی در نقش راضیه است که عقبه تشکیلاتی و مافیایی خود را، باز هم به عشق حامد تهرانی، رها میکند.
بله؛ درست شنیدید! نقش جوان مومن، باحیا، خانوادهدار و قهرمان اصلی قصه «آقازاده» را هم سینا مهراد ایفا میکند که دوباره با نام حامد تهرانی و با همان گریم، لباس، خصایل شخصیتی و مولفههای رفتاری مجموعه قبلی (با یک سری تفاوتهای مربوط به قصه) جلوی دوربین رفته. مادر حامد نیز، همان شریفه خانم سریال «پدر» است؛ زنی پسردوست، مهربان و نیکوکار که تیپ تازه لعیا زنگنه در سریالها محسوب میشود. حداقل پنج شش کاراکتر دیگر هم در «آقازاده» وجود دارند که نامهایشان عوض شده، اما با گریمهایی مشابه در جایگاههایی تکراری و جبهه مشابه قرار گرفتهاند.
اثری با الهام از سریال پدر
ساختار روایی «آقازاده» دیگر شباهت مهم این سریال با «پدر» است که در نخستن دقایق، با مرگ هولناک یک کاراکتر اصلی آغاز میشود و مابقی سریال در فلشبکها و فلشفورواردهایی به غایت بیمنطق و ناپخته ادامه پیدا میکند. سردرگمی رویکرد روایت در «آقازاده» به حدی است که فیلمساز عملا از توضیح موقعیت در صحنه عاجز میماند و مجبور میشود زمان و مکان سکانسهای مختلف اثر خود را روی تصویر بنویسد.
علاوه بر این، وجه محتوایی «آقازاده» هم تکملهای بر ستایش گروهی از آقازادههاست که در «پدر» آغاز شده بود؛ با این تفاوت که در میان دوقطبیهای پرتعداد خیر و شر که روزگار ما را با لشکرکشیهای جناحی و فکری برآشفتهاند، این بار با دوقطبی تازه آقازادههای خوب و آقازادههای بد طرفیم.
رویکرد حیرتانگیز سریال «آقازاده» به همین دوقطبی اغراق شده و گلدرشت مربوط است که در تکتک مولفههای مجموعه گنجانده شده و به رخ مخاطب کشیده میشود. جدای از تقابل واضح در طراحی لباس و گریم، خودروهای لوکس و خانههای مدرن نیما در برابر پراید و منزل قدیمی خانواده حامد قرار میگیرند؛ بدین ترتیب است که وقتی بیننده از یک قطب چیزی میبیند، الزاما باید آنتیتزش را هم در اردوگاه رقیب تماشا کند تا آش این دوقطبی سیاه و سفید شورتر شود.
شبکه خانگی جای کش دادنهای بیمورد نیست
فیلمنامه «آقازاده»، علیرغم ضعفهای روایی و دیالوگهای شعاری ناموجهش، لااقل تا اینجای کار، در حفظ ریتم خوب عمل کرده و با بازنمایی وقایع پیاپی و مرتبط به یکدیگر، با ضرباهنگ بالا، از پس جلب توجه مخاطب برآمده است. این شاید مهمترین نقط قوت «آقازاده» باشد که سازندگانش به خوبی میدانند شبکه خانگی جای کش دادنهای بیمورد نیست و اگر کمی از ریتم اثرشان کاسته شود، مخاطب بیدرنگ قید ادامه تماشای سریال را خواهد زد.
در میان بازیگران این مجموعه، امیر آقایی برگ برنده کار است که با اجرایی برونگرایانه و آبرومند، در مرکز کار جولان میدهد؛ هرچند که سطح آقایی در بازیگری بسیار بالاتر از اینهاست. امین حیایی هم با یک نقش متفاوت و جدی، ریسک شجاعانهای را پذیرفته؛ اما هنوز لایههای شخصیتش نمایان نشدهاند تا کیفیت اجرای او به درستی محک بخورد. نیکی کریمی چهره ضعیف این مجموعه است که بازی او تناسبی با سابقه و شهرتش ندارد.
در مقابل، چند پرده کوتاه از بازی جمشید هاشمپور و مهدی سلطانی، مخاطب را به تماشای شمایل متفاوتی از این دو هنرپیشه امیدوار میکند. مابقی بازیگران «آقازاده» در این سه قسمت نکته خاصی از خود نشان ندادهاند؛ ضمن آنکه سپردن نقش قهرمان قصه به یک آقازاده سینمایی، نقض غرض ایدئولوژیک سریال به شمار میرود.
نمایش میانپردههای گرافیکی بیکیفیت و مضحک، با هدف معرفی این سریال به عنوان اثری گانگستری و پرهیجان، دیگر ترفند عجیب این مجموعه است. ضمن اینکه نمایش افراطی شخصیتهایی که زیر آوار انبوهی از ویژگیهای عاریتی و برچسبگونه مدفون شدهاند، امکان اجرای خوب را از بازیگران سلب میکند. به عنوان یک مثال ساده، پرداخت شخصیت حاج رضا با بازی امین تارخ را لحاظ کنید که مجبور است، درست در شب ازدواج فرزندش و در بحبوحه مجلس عروسی، با در دست داشتن بیسیم و نزدیک کردن آنتن آن به صورتش به نشانه تفکر، شغل و موقعیت اجتماعی خود را به مخاطب توضیح دهد.