
- «دکتر اسلیپ» فیلمی دربارهی اشباح گذشته است، زیرا چند شبح و روح منحصربهفرد برای خودش دارد.
- فیلم «مایکل فلناگان»، علیرغم عنوانی که دارد، بازسازی فیلم هیجانانگیز «گوران ویسنجیک» محصول 2002 نیست، بلکه ادامهی فیلم «درخشش» است.
- خانه را کینگ ساخته اما دکور آن را کوبریک چیده است و شاید فلناگان بعد از حل و فصل دعوای کینگ و کوبریک بر سر این خانه، دفعهی بعد مشکل برگزیت را هم حل کند.
- «دکتر اسلیپ» فیلمی گرمتر و مهربانتر از فیلم کوبریک است و توجه بیشتری به شخصیتها نشان میدهد.

«دن تورنس» (ایوان مک گرگور)، چند دهه بعد از مصیبتی که در هتل اورلوک دیده، حالا کمک پرستاری است که با استفاده از قدرت روحی – درخشش – خود، به بیماران کمک میکند مرگ آرامی داشته باشند.
اما زندگی آرام او وقتی به هم میریزد که دختر بچهی قدرتمندتری به نام آبرا استون (کایلی کوران) با او تماس میگیرد و با این کار، توجه گروهی از خونآشامان قدرتهای معنوی به رهبری رزِ کلاهدار (ربکا فرگوسن) را جلب میکند که برای شکار آبرا، از هیچ کاری فروگذار نمیکنند.
شاید خوب است که «دکتر اسلیپ» فیلمی دربارهی اشباح گذشته است، زیرا چند شبح و روح منحصربهفرد برای خودش دارد. فیلم مایکل فلناگان علیرغم عنوانی که دارد، بازسازی فیلم هیجانانگیز گوران ویسنجیک محصول ۲۰۰۲ نیست، بلکه ادامهی فیلم «درخشش» است.
«استنلی کوبریک» در سال ۱۹۸۰ رمان «استیون کینگ» را به فیلم تبدیل کرد. کینگ از آن فیلم راضی نبود. کوبریک هم چندان اهمیتی نمیداد، چون تنها فیلم ترسناکی که ساخته بود و البته به عنوان یکی از نمونههای عالی این ژانر شناخته شده بود. اما کینگ آن قدر از آن فیلم متنفر بود که یک بار دیگر شخصاً از آن رمان، فیلمی به شدت سطح پایین برای تلویزیون ساخت و بعد، چند سال پیش، رمان دیگری در ادامهی رمان قبلی نوشت که عملاً وجود فیلم کوبریک را نفی میکرد.
این همان رمانی است که فلناگان از روی آن فیلم جدید خود را ساخته است. اما در عین حال، «دکتر اسلیپ» ادامهی مستقیمِ اقتباس کوبریک است. خانه را کینگ ساخته اما دکور آن را کوبریک چیده است و شاید فلناگان بعد از حل و فصل دعوای کینگ و کوبریک بر سر این خانه، دفعهی بعد مشکل برگزیت را هم حل کند.
قدم گذاشتن به قلمروی کوبریک شاید نشانهی جریان اعتماد به نفس در رگهای فلناگان باشد که ناشی از موفقیتهای چند سال اخیر او در سریال اقتباسی «تسخیر خانهی هیل» و فیلم اقتباسی «بازی جرالد» بر مبنای رمانی از کینگ و موفقیتهای قبلیاش در فیلمهای ترسناک «آکیولوس» و «ویجا: مبدأ شر» است. اما او به قدری عاقل هست که فقط از عجیبترین کارهای کوبریک تقلید نکند.
لحظاتی در فیلم وجود دارد که فیلمساز نماهای مستقیم را بازسازی میکند و برای بعضی صحنهها، سراغ لوکیشنهای فیلم اصلی میرود، اما «دکتر اسلیپ»، «درخشش ۲» نیست. «درخشش» فیلم فوق العادهای دربارهی جنون، پارانویا، و فساد بود اما «دکتر اسلیپ» یک درام غنی و غمانگیز و با لوکیشنها و شخصیتهای مختلف است که یک دنیا با «درخشش» فاصله دارد.
جالب اینکه، با وجود قتلهای فراوانی که به راحتی نمیتوان از آنها گذشت، این فیلم چندان ترسناک یا دلهرهآور نیست. شاید فلناگان میدانسته که رسیدن به سطح وحشت و دلهرهی «درخشش»، خواب و خیالی بیهوده است. شاید ایراد از داستان کینگ است که سه شخصیت اصلی داستان را آن قدر از هم دور نگه میدارد که میتوان آن را شخصیتساز، شل و ول یا حوصله سر بر نامید.
در عوض، «دکتر اسلیپ» فیلمی گرمتر و مهربانتر از فیلم کوبریک است و توجه بیشتری به شخصیتها نشان میدهد. «ایوان مک گرگور» بعد از بازی در نقش «رنتون» در «رگیابی تی ۲» و نقش «کریستوفر» در فیلم «کریستوفر رابین»، حالا بازار نقش مردان میانسالی که خاطرات دوران کودکی خود را مرور میکنند را قبضه کرده و خوب و محکم در نقش «دن تورنس» فرو رفته، هرچند هیچ وقت کاملاً نمیتواند خود را به عنوان ثمرهی رفتارهای جنونآمیز «جک نیکلسون» جا بزند.
بازیهای تند و تیزتر و پر زرق و برقتری را از بازیگر تازه کار «کایلی کوران» در نقش آبرای خستگی ناپذیر و «ربکا فرگوسن» در نقش رزِ کلاهدار، خونآشام قدرتهای معنوی سنگدلی که لهجهی عجیبی هم دارد، میبینیم. چه جایی که رز روی سقف یک خودروی ون مشغول مراقبه است و چه وقتی که در یک سکانس تخیلی، در میان ابرها شناور است، فیلم وقتهایی که فلناگان روی شخصیت منفی تمرکز میکند، از همیشه زندهتر است. درست مثل تأثیری که جک بر فیلم کوبریک داشت.
شاید این فیلم واقعاً «درخشش ۲» باشد. فیلمی اقتباسی که با سلف خود تفاوت بسیاری دارد. هر کسی که انتظار ادامهی فیلم «درخشش» را داشته باشد، ناامید خواهد شد. این یک فیلم ترسناک خسته کننده نیست. عجیبتر و فکورانهتر است، اما ارزش دیدن را دارد.
این فیلم یک شوخی است. هم میخواهد استیون کینگ باشد، هم استنلی کوبریک! هم کلیشههای ژانر را میخواهد، هم هراس سایکولوژیک «درخشش» را. تلاشهای ناامیدانهی فیلمساز برای «بهتر» کردن اثرش، کپی کردن از فیلم کوبریک است.