
جیمز باند در فیلم «No Time to Die» نمادی از شکوه بریتانیای کبیر است. قهرمانی سوار بر اتومبیل استون مارتین خود که به مبارزه با گروههای تروریستی و دشمنان ملکه مشغول است. منجی با کت و شلوار سیاه و پیراهن سفیدش که اینبار نه تنها بریتانیا بلکه خانواده خود را نیز نجات خواهد داد. نمادی که سرانجام به پایان راه رسید. همراه ما باشید با نقد فیلم زمانی برای مردن نیست.
سال ۱۹۵۳ برای ادبیات انگلستان پس از جنگ جهانی دوم بسیار زمان مهمی است. زیرا در این سال کاراکتری خلق شد که در دوران جنگ سرد تبدیل به یکی از نمادهای اقتدار دولتهای بریتانیا به حساب میآید. شخصیتی به نام «James Bond» که توسط «Ian Fleming» خلق گردید تا بعد از گذشت هفتاد سال از متولد شدنش همچنان نامش بر سر زبانها باشد.
فیلم زمانی برای مردن نیست در فیلمگردی
ایان فلمینگ نویسندهای انگلستانی بود که به واسطه نفوذ خانوادگی او در ساختار سیاسی این کشور توانست با خلق مشهورترین نماد دنیای جاسوسان به شهرت زیادی برسد. او جیمز باند را با این هدف خلق کرد که خوانندگان نوجوان و جوان خود را به دنیای هیجان انگیز نبرد جاسوسان ببرد. دنیایی که بعد از مرگ او توسط ساختار فرهنگی انگلستان مورد استفاده قرار گرفت.
فیلم زمانی برای مردن نیست در فیلمگردی
ساختار فرهنگی که در دوران جنگ سرد و پس از آن برای حفظ اقتدار خود و همچنین نمایش قدرت نظامی و اطلاعاتی بریتانیا از این کاراکتر در دنیای سینما بهره برد. میتوان گفت شخصیت جیمز باند که یک جاسوس آموزش دیده سازمان اطلاعات انگلستان یا همان MI6 است، هویت اجتماعی و فرهنگی شبه جزیره انگلستان را تشکیل میدهد.
هویتی که آن را در فیلم زمانی برای مردن نیست با کت و شلوار سیاه اتو کشیده، اتوموبیل استون مارتین و البته خوشگذرانی با زنان زیبا در کنار مهارتهای فوقالعاده نظامی و اطلاعاتی، شاخصه این نماد فرهنگی انگلستان است. جیمز باندی که تا به اکنون در آثار سینمایی بسیاری حضور داشته است و بازیگران شاخصی همچون «Sean Connery»، «Roger Moore» و «Daniel Craig» ایفاگر این نقش این جاسوس بریتانیایی هستند.
پایان راه دنیل کریگ در نقش جیمز باند
«Daniel Craig» اما آخرین بازیگری است که در سری پنجگانه فیلمهای جیمز باند نقش این کاراکتر را بازی کرده است. بازیگری که همچون دیگر بازیگرانی که جیمز باند را بازی کردهاند، اهل انگلستان است. دنیل کریگ برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ و در فیلم «Casino Royale» عهدهدار نقش این کاراکتر شد. او در چهار فیلم بعد با نامهای «Quantum of Solace»، «Skyfall»، «Spectre» و «No Time to Die» حضور داشته است.
فیلم «No Time to Die» آخرین اثر از سری پنجگانه با بازی دنیل کریگ است. فیلمی که احتمالا به عنوان بهترین اثر این پنجگانه و پایانی بر حضور این بازیگر اهل لندن در نقش یک جاسوس بریتانیایی است. داستان فیلم درباره دوران بازنشستگی جیمز باند به عنوان مامور ۰۰۷ است.
مامور ۰۰۷ و زنان زیبا رو
باند که بعد از ماجراهای خود با گروه «Spectre» و دستگیری رئیس این گروه بازنشسته شده است، بار دیگر درگیر فعالیتهای خطرناک این گروه میشود. فعالیتهایی که همراه با حضور گروه ناشناس دیگری است که میخواهند امنیت بریتانیا را به خطر بیاندازند. او به عنوان مامور ۰۰۷ بار دیگر باز میگردد تا اینبار نه به خاطر بریتانیا بلکه به خاطر خانواده خود به نبرد با تبهکاران بپردازد.
فیلم جدا از صحنههای اکشن خود که نمونه آمریکایی آن را در مجموعه فیلمهای بورن همچون «The Bourne Supremacy» دیدهایم، محتوایی برخلاف آثار قبلی جیمز باند دارد. در واقع جیمز باندی که ما در فیلم زمانی برای مردن نیست خواهیم دید آن وجهه انسانی و خانوادگیاش پررنگتر است. کاراکتری که او را با نماد خوشگذرانی با زنان زیبا میشناسیم، اینجا دیگر آن فرد زن باز نیست.
جیمز باند سیاهپوست
هرچند که حضور کوتاه «Ana de Armas» همچون دیگر آثار قبلی در این فیلم نیز در راستای نمایش همان زنان زیبا در کنار جیمز باند است. اما کوتاه بودن حضور این شخصیت فرعی و خداحافظی او با باند و عدم همراهیاش با او را میتوان در راستای همان خط پیرنگ اصلی فیلم دید. پیرنگی که قرار است باند را اینبار به عنوان یک همسر و پدری فداکار برای مخاطب خود بازنمایی کند.
بازنمایی که برای آخرین حضور یک بازیگر مرد در نقش جیمز باند قطعا نمایشی دراماتیک خواهد بود. زیرا باید از این به بعد عادت کنیم که جیمز باند انگلیسی که یک مرد قوی هیکل با موهای بور و چشمان آبی بود، دیگر وجود نخواهد داشت. زیرا ۰۰۷ از این به بعد در راستای سیاستهای هالیوودی تبدیل به یک زن سیاه پوست خواهد شد.
جیمز باند پدری فداکار
فیلم آخر جیمز باند به لحاظ داستانی چفت و بست خوبی دارد. اگر از صحنههای اکشن و نبردهای پرطمطراقاش بگذریم، پیرنگ اصلی درباره جیمز باندی است که یک مرد شکست خورده در عشق خواهد بود. عشقی که به واسطه پیشینه او نیمه تمام ماند ولی بار دیگر این فرصت به او داده شده است تا بتواند عشق خود را بازپس گیرد.
جیمز باند در فیلم زمانی برای مردن نیست آن وجهه خطرناک خود را با وجه پدرانهاش عوض کرده است. شاید نکته مهم در این فیلم نیز همین باشد که مخاطبان جیمز باند در کنار آن مهارتهای جاسوسی، تعقیب و گریزهای هیجانانگیز، حضور زنان زیبا و البته تیراندازیهای اکشن، میتوانند داستانی عاشقانه و دراماتیک را نیز ببینند.
قصهای عاشقانه که پیش از این در هیچکدام از فیلمهای جیمز باند ندیدهایم. زیرا جیمز باند آن جاسوس بریتانیایی همه فن حریفی که هرگز در دام عشق گرفتار نمیشد اینبار نه تنها عاشق میشود بلکه پدری خواهد شد که مرگ خود را بر مرگ خانوادهاش ترجیح میدهد. با تشکر از شما مخاطبان مجله نقد فیلمگردی، نظرات خود را درباره نقد فیلم زمانی برای مردن نیست در بخش دیدگاهها با ما در میان بگذارید.
جیمز باند تو نقش یه پدر فداکار واقعا خوش درخشید