
- فیلم به مانند «من دنیل بلیک» کن لوچ، شخصیتهای مسنی را به تصویر میکشد که به جای لذت بردن از دوران بازنشستگی، برای تهیهی یک وعده غذای گرم نیز دچار مشکلند و سقفی بالای سر خود نمیبینند.
- نوعی سادگی در زیست کولیوار شخصیتهای «نومدلند» به چشم میخورد که بر خلاف زندگی سرمایهداران از خلوصی حقیقی برخوردار است.
- در «نومدلند» به وفور روی ارتباط انسان با محیط طبیعی اطرافش تاکید میشود.
- مهمترین نقطه قوت فیلم بازی درخشان فرانسیس مکدورمند در نقش فرن است.

به راستی خانه یعنی چه؟ انسان در چه محیطی میتواند آنقدر راحت باشد که واژهی خانه را برای اشاره به آن به کار ببرد؟ چه حسی در ذات یک مکان وجود دارد که بتوانیم آنجا را خانهی خود بدانیم؟ کلوئی ژائو در جدیدترین فیلمش «نومدلند»، سعی کرده تا پاسخی برای پرسشهای فوق بیابد.
او دست روی موضوع غریبی گذاشته و به واسطهی آن توانسته بازخوانی دوبارهای از بحثهایی حول مفهوم رویای آمریکایی داشته باشد. با این حال «نومدلند» پیش از آنکه فیلمی با خوانشهای سیاسی و اجتماعی، همراه با سویههای انتقادی نسبت به اوضاع اقتصادی باشد، دربارهی مفهوم خانه است.
فیلم سرگشتگی زنی تنها و بیخانمان به نام فرن را به تصویر میکشد که البته تاکید دارد بیخانمان نیست بلکه تنها خانه ندارد. در واقع همین تمایزی که او بین دو مفهوم Homeless و Houseless میگذارد، معنی کلی اثر را برملا میکند. فرن پس از نابودی نوادا در اثر تعطیلی کارخانهی شهر، سوار ونِ وفادارش شده و با رها کردن همه چیز به دل جادههای وحشی میزند.
او که همسر خود را نیز از دست داده است، شمایلی تمام عیار از یک زن مستقل را به نمایش میگذارد که به خوبی بلد است گلیم خود را از آب بیرون بکشد. فیلم به مانند «من دنیل بلیک» کن لوچ، شخصیتهای مسنی را به تصویر میکشد که به جای لذت بردن از دوران بازنشستگی، برای تهیهی یک وعده غذای گرم نیز دچار مشکلند و سقفی بالای سر خود نمیبینند.
در واقع این بحرانِ میانسالان بیخانمان، به عنوان نقطهی مرکزی «نومدلند» در نظر گرفته شده است. با این حال در کنار آن فیلمساز کوشیده تا با تزریق رویکردی نوین نسبت به یک لایفاستایلِ خاص، نئو وسترنی جادهای و غریب خلق کند. ما شخصیتهای بیخانمان زیادی را میبینیم که فیلم به جای تاکید بر تلخی روزگار سختی که بر آنها میگذرد، خوشیهای هر چند کوچکشان را توامان با آن سختیهای مذکور به تصویر میکشد.
هیچ یک از بیخانمانهای «نومدلند» از نوع زندگی خود شرم ندارند و در صدر تمام آنها نیز فرن قرار میگیرد. حتی میتوان پا را از این فراتر گذاشت و با نگرش اندکی جسارتآمیزتر، چنین استنباط کرد که با توجه به افکار فرن و خصوصا برخوردی که در خانهی خواهرش از خود نشان میدهد، به این سبک زندگی خاصش افتخار میکند.
نوعی سادگی در زیست کولیوار شخصیتهای «نومدلند» به چشم میخورد که بر خلاف زندگی سرمایهداران از خلوصی حقیقی برخوردار است. جالب آنکه این شخصیتها اکثرا در واقعیت نیز بیخانماناند و در واقع نقش بازی نمیکنند. آنها زندگی حقیقیشان را روی پردهی نقرهای آوردهاند و به جای بازی در یک نقش خیالی، به بازآفرینی سبک زندگی خود دست زدهاند.
همین مسئله سبب میشود تا مناسبات بین آنها نیز به شکلی رئالیستی و باورپذیر ترسیم شود. در واقع چنین نگاهی سبب ایجاد صمیمیتی غریب بین کاراکترهای فیلم شده است و این همان خصیصهایست که کیفیت رازآلود فیلم از آن نشئت میگیرد.
ژائو از لحاظ بصری نیز ساختار فیلمش را طوری طراحی کرده که از کلیشههای مرسوم پرهیز کند. فیلم سرشار از نماهای لانگشات از طبیعت و دشتهای آمریکاست و سکوتی تاثیرگذار در این نماها وجود دارد که بر وقار فیلم و کاراکترهایش میافزاید. در «نومدلند» به وفور روی ارتباط انسان با محیط طبیعی اطرافش تاکید میشود.
نماهای دوری که ژائو از کاراکترها در برخورد با طبیعت میدهد، نقش ساختاری مهمی در فرم کلی اثر دارند. در سوی دیگر فیلمساز در برخی لحظات از دوربین لرزان و روی دست بهره میگیرد که سبب میشود تا نوعی حس ناامنی، ناشی از نداشتن یک مسکن ثابت به مخاطب القا شود.
یکی از عناصر مهم در ساختار فرمیک اثر موسیقی درخشان فیلم است که توسط لودوویکو اینائودی، آهنگساز بزرگ ایتالیایی ساخته شده است. در بسیاری از لحظات اساسا موسیقی نقشی محوری در ساخت حس درونی را بر عهده دارد و چنان بر تصاویر مینشیند که به خوبی حس غریب شخصیتها برای مخاطب ساخته میشود.
اما کسانی که «نومدلند» را دیدهاند، میتوانند شهادت دهند که مهمترین نقطه قوت فیلم بازی درخشان فرانسیس مکدورمند در نقش فرن است. مکدورمند که پیش از این با نقشهای ماندگار خود خصوصا در آثاری مانند «فارگو»، «سه بیلبورد» و «میسیسیپی میسوزد» ثابت کرده بود که چه بازیگر بزرگی است، این بار موفق میشود تا وجه دیگری از توان تمام نشدنی خود را در قامت زنی بیخانمان به نمایش بگذارد.
جدیت و صلابت او خصوصا در لحظاتی که او را درگیر مشاغل فصلی مختلف میبینیم، شدیدا باورپذیر از کار در آمده است. از این رو، «نومدلند» به راحتی میتواند سومین اسکار بازیگری مکدورمند را برای او به ارمغان بیاورد. فیلمی که با انتخاب هوشمندانهی موضوع و پرداخت خوب آن، توانسته تماشایی از کار در بیاید.