
- «شرلی» محصول ۲۰۲۰، زندگینامهی روانکاوانهی شرلی جکسون، نویسندهی داستانهای ترسناک در قرن ۲۰ است.
- فیلم گرچه مبتنی بر زندگی جکسون است، چاشنی فانتزی را نیز در خود دارد. به علاوه، با حذفیاتی نیز مواجهایم که دلیل آن چندان قانعکننده نیست.
- بازی الیزابت ماس، کارگردانی ژوزفین دکر و فیلمبرداری گرولن در این فیلم قابل تقدیرند.
- فیلم در ژانر روانشناسانهی خود میدرخشد.

«شرلی» درام روانشناسانهی بغرنجیست که در آن باید منتظر غیرمنتظرهها باشید! این فیلم به زندگی شرلی جکسون، نویسندهی تحسین شدهی داستان ترسناک «لاتاری» میپردازد. این داستان کوتاه که اولین بار در سال ۱۹۴۸ و در مجلهی نیویورکر به چاپ رسید، به الگوی ادبیات آمریکا برای نمایش خشونت آیینی در شهری کوچک و امروزی بدل گشته است.
جکسون در سال ۱۹۶۵، در سن ۴۸ سالگی به دلیل عارضهی قلبی ناشی از اضافه وزن و استعمال دخانیات فوت کرد. او طی عمر کوتاهش بیش از ۲۰۰ داستان کوتاه، ۲ زندگینامه و ۶ رمان، از جمله «تسخیر عمارت هیل» به چاپ رساند.
داستان لاتاری او را به عنوان منتقدی اجتماعی مطرح کرد که میتوانست خواننده را به درکی گزنده از خود برساند و از این طریق او را بترساند. «شرلی» از استعارههای معمول بیوگرافیها اجتناب میکند؛ در عوض با خلق قوانین مخصوص خود، موفق میشود نویسنده را به عنوان معمار وضعیت روانی شکنندهی خود معرفی کند. محصول نهایی فیلمی بسیار فریبنده است.
الیزابت ماس با بازی درخشان خود توانسته جکسون را مانند آتشفشانی در آستانهی فوران نشان دهد. بازی او و کارگردانی ژورفین دکر ستودنیست. دکر پیشتر با فیلم تجربی «مادلن مادلن» نشان داده بود در خلق پیچشهای داستانی خارقالعاده عمل میکند. ایدهی این فیلم از کتابی نوشتهی سوزان اسکارف-مرل گرفته شده که رویدادهای زندگی جکسون را در ترکیبی از واقعیت و فانتزی شرح میدهد. سارا گابینز فیلمنامهای براساس همین کتاب، همراه با برداشتهای توهمگون خود نوشته که راه را برای خلاقیت کارگردان هموار کرده است.
«شرلی» جکسون را در دههی ۵۰ میلادی نشان میدهد. او همسر استاد دانشگاهی به نام استنلی هایمن، با بازی مایکل استالبرگ است که در کالج بنینگتون مشغول به تدریس است. استالبرگ به خوبی از پس نقش استادی شهوتپرست که به همسرش خیانت میکند، برآمده است.
هایمن از دستیار آموزشیاش فرد لمسر (لوگان لرمان) و همسر باردارش، رز (ادسا یانگ) درخواست میکند به منزل آنها نقل مکان کنند، با این هدف که از این طریق دورههای هیستری همسرش فروکش کنند. در صحنهای، شرلی از رز میپرسد: من جادوگرم. مگه کسی اینو بهت نگفته؟” افراط شرلی در نوشیدن مشروبات الکلی و بدخلقیهای مداومش باعث شده هیچ خدمتکاری حاضر نشود طولانی مدت نزد آنها بماند.
اما رز شمشیر را از رو میبندد و به شرلی اجازه نمیدهد او را آماج بدخلقیهای خود قرار دهد. با این حال، رز مجذوب شرلی و نوشتههایش میشود.
ایدهی اصلی یکی از رمانهای جکسون، با عنوان Hangsaman نیز در همین دوران شکل گرفته و بازتاب این مسائل در آن کاملأ مشهود است. فرد که از زیادهخواهیهای استنلی در محیط کار کلافه شده، در این گرداب انرژی زنانهی مضاعفشده به کدامین سو پرتاب میشود؟ انگار فیلم صحنهی «مهمانها را عصبی کن» در فیلم «چه کسی از ویرجینیا وولف میترسد؟» را بازسازی میکند و هر دیالوگ آنقدر نیشدار است که کم مانده خون به پا شود.
همه در این بازی قربانی میشوند، مخصوصأ فرد و رز که مجبور میشوند شرایط خجالتآور ازدواج اجباریشان را تعریف کنند. شرلی که ماههاست خانه را ترک نکرده، پس از اینکه با بنبستی در نویسندگی مواجه میشود، تصمیم میگیرد در یکی از مهمانیهای دانشکده شرکت کند. در مهمانی مدام با این سوال مواجه میشود که پس از این قصد دارد چه کند؟ او به این پرسش تحریکآمیز، پاسخی خشمگینانه میدهد: “یه رمان کوچولو. مگه من کاری به کار شما بیپدر مادرها دارم؟”
همزمان با این قضایا، یکی از دانشجویان بنینگتون در حین کوهنوردی ناپدید میشود. تقریبأ غیرممکن است که استنلی نقشی در این واقعه داشته باشد، اگرچه جکسون در رمان Hangsaman طی اشاراتی که به این واقعه داشته، احتمال گناهکار بودن استنلی را منتفی ندانسته است.
از حذفیات فیلم نمیتوان چشمپوشی کرد: شرلی و همسرش چهار فرزند دارند که فیلم تصویری از آنها نشان نمیدهد و حتی اشارهای نیز به آنها نمیکند. حذف فرزندان با این بهانه صورت گرفته که خانهای با جو عصبی ترسیم شود که به لجام گسیختگی عصبی و دیوانگی میانجامد. جا دارد به استرلا برندث گرولن و فیلمبرداری هنرمندانهاش که با دوربین روی دست انجام شده، تعظیم کنیم.
آنچه این فیلم روانشناسانه را محسورکننده کرده، از این قرار است: بازی الیزابت ماس به حدس و گمانهای تماشاگران دامن میزند؛ به علاوه، کارگردان افسانههای مربوط به جایگاه زنان در نیمهی قرن اخیر را به کناری زده و با وامگرفتن سرنخهایی از رمانهای جکسون، فضایی رازآلود و تهدیدآمیز خلق میکند. بهتر است پایان فیلم را لو ندهم. فقط در این حد بدانید که شرلی حرف خود را به کرسی مینشاند.