
فیلم «Stowaway» اثری متفاوت از ژانر علمی تخیلی است. اثری که قرار نیست در آن شاهد نبردهای فضایی یا موجودات بیگانه باشیم که میخواهند زمین را نابود کنند. در واقع برعکس قرار است شاهد این باشیم که چگونه انسان با خود مبارزه خواهد کرد؛ آن هم نه مبارزهای بین انسانها، بلکه مبارزه انسانها با درون خودشان مسئله فیلم است. همراه ما باشید با نقد فیلم مسافر قاچاق.
مسافر قاچاق را درامی احساسی با میزانسنی فضایی باید دانست. اثری که در نگاه اول شاید شما را به یاد اثر شاخصی به نام «Gravity» بیاندازد. فیلمی با بازی «Sandra Bullock» که آن نیز درباره نبرد انسان با خود است. نبردی که نه در زمین بلکه در فضا رخ میدهد و تبدیل به جدالی برای زنده ماندن میشود؛ جدالی که یک سر آن فضاست و سر دیگر آن فضانوردان.
فیلم مسافر قاچاق در فیلمگردی
فیلم را «Joe Penna» ساخته است. کارگردان جوان برزیلی که دومین تجربه خود را در ساخت آثار سینمایی بلند پشت سر گذاشته است. فیلم اول او «Arctic» نام دارد. فیلمی که همانند مسافر قاچاق داستانش تمی براساس بقا دارد. بقا یا زنده ماندن گویی تم سینمایی است که این کارگردان برزیلی علاقه زیادی به آن دارد. زیرا هر دو فیلم درباره نجات یافتن انسان از بلایای طبیعی است.
اگر در فیلم اول او مسئله بقا در منطقهای یخ زده است، فیلم دوم درباره بقا در فضاست. جو پیانا کاراکترهای خود را در مقابل اتفاقات ناگواری قرار میدهد که آنها خود مقصر وقوعاش نیستند. اما در شرایطی قرار میگیرند که باید برای زنده ماندن بجنگند و این جنگیدن تبدیل به مسئله اصلی فیلم میشود.
سفر به فضا
فیلم مسافر قاچاق درباره سه فضانورد است که راهی ماموریتی علمی به سوی مریخ میشوند. سفری دو ساله که تبدیل به یک ماجراجویی خطرناک میشود. زیرا حضور فردی ناشناس در سفینه فضایی، آنها را به دردسر میاندازد. سفینه که برای زنده ماندن سه نفر طراحی شده است، حال میزبان چهار نفر باید باشد. همین مسئله یک مسافر اضافه تبدیل به شرایطی خطرناک میشود که این فضانوردان باید با آن دست و پنجه نرم کنند.
احتمالا شبیهترین اثر به فیلم این کارگردان برزیلی، «Martian» باشد. اثری ساخته ریدلی اسکات که در آن یک فضانورد که به مریخ سفر کرده است باید بعد از نابودی تجهیزات خود به تنهایی زنده بماند تا نیروهای کمکی برای نجات او برسند. اما در فیلم مسافر قاچاق خبری از نجات نیست و فضانوردان درون سفینه خود باید به دنبال نجات خودشان باشند.
تراژدی مسافر قاچاق
فیلم کاراکترهای خود را در مقابل یک تراژدی احساسی قرار میدهد. تراژدی که در آن یک نفر باید فدا شود تا باقی افراد نجات پیدا کنند. این تراژدی پیرنگ اصلی فیلم را تشکیل میدهد. فیلم با وجود آنکه در شخصیتپردازی کاراکترهای خود ضعیف عمل کرده است، اما توانسته درام خوبی را بر مبنای انتخاب این چهار فضانورد شکل دهد.
«Anna Kendrick» را باید شخصیت اصلی فیلم دانست. شخصیتی که تلاش میکند تا مسافر ناخواسته درون سفینه را با بازی «Shamier Anderson» نجات دهد. کنش اصلی فیلم نیز در همین نقطه رقم میخورد که کاراکترهای فیلم باید با این مسئله مواجه شوند که جان یک انسان دیگر را بگیرند تا خود زنده بمانند. جدالی که اخلاقیات را نشانه میگیرد.
اخلاقیاتی که توسط فیلم به انتقاد گرفته شده که چه چیزی باعث میشود تا انسانها انتخاب کنند چه کسی حق زنده ماندن دارد و چه کسی ندارد. حقی که برای همگی یکسان است ولی در فیلم این حق فقط به این خاطر که فردی از نظر علمی یا تحقیقاتی برتر است نقض میشود. زیرا جان یک دکتر علوم بیولوژیک از یک مهندس ساده بیشتر است.
سفینهای در نماد جامعه
فیلم با هدف گرفتن این موضوع در واقع جامعه انسانی را در مدلی کوچکتر تفسیر میکند. مدلی که در آن یک جوان سیاهپوست باید بمیرد تا سه سفیدپوست بتوانند در مریخ جلبک کاشت کنند. هرچند که در انتها فیلم نشان میدهد که سفینه درون فیلم همچون یکی کشتی است که اگر قرار باشد نابود شود دیگر طبقه، نژاد یا ثروت اهمیتی ندارد.
فیلم مسافر قاچاق تجربه هیجانانگیزی از یک سفر فضایی است. همچون فیلم «Ad Astra» که در آن «Brad Pitt» ما را با خود به سفری در دل ناشناختههای فضایی میبرد. سفری که در آن خبری از مبارزه با شمشیرهای لیزری نیست، اما هیجانش همچون تجربه نبرد با همان شمشیرهاست. با تشکر، نظرات خود را درباره نقد فیلم مسافر قاچاق در بخش دیدگاهها با ما در میان بگذارید.