
- شخصیت «وی» در این فیلم ترکیبی از جوکر و ضروری است.
- فیلم یک پایان انقلابی دارد که در فیلمهای آیندهنگر و آخرالزمانی کمسابقه بهحساب میآید.
- فیلم «وی مثل وندتا» درباره شیوع یک ویروس کشنده، توسط حزبی فاشیستی، برای فروختن واکسن آن به بهای رای مردم است.

فیلم «وی مثل وندتا» درباره شیوع یک ویروس کشنده، توسط حزبی فاشیستی، برای فروختن واکسن آن به بهای رای مردم است. برادران واچوفسکی (که بعد از عمل جراحی و تغییر جنسیت یکی از آنها دیگر به عنوان واچوفسکیها خطاب میشوند)، بیشتر به خاطر مجموعه فیلمهای «ماتریکس» مشهور هستند.
«ماتریکس» بر بستر یک نوع آیندهنگاری بیمناک روایت میشد که پیشرفتهای تکنولوژیک را برای بشر، یعنی برای موجودی که نشان داده هیچگاه جنگ قدرت را کنار نخواهد گذاشت، چیزی مرگبار و خطرناک میدانست. ترس از عاقبت بشر تا سالها درونمایه بسیاری از فیلمهای سینمایی بود که آینده نزدیک را پیشبینی میکردند. یک نکته جالبی که در بعضی از این فیلمها دیده میشد، ترس از صلح اجباری بود. قدرت، با ابزار تکنولوژیک، بشر را در وضعیتی ماشینی و بردهوار قرار میدهد که البته در آن خبری از جنگ و بزهکاری هم نیست اما چنین وضعی تبعات بسیار بد دیگری دارد.
اگرچه در «ماتریکس» ترس از صلح و برقراری یک نظم ظالمانه وجود ندارد، واچوفسکیها در فیلم «وی مثل وندتا» چنین چیزی را با شور و حرارت بالا نشان دادند. آنها در این فیلم نشان دادند که آنچه به ظاهر تهدیدکننده وضع بشر است و توده ها را به سنگر گرفتن پشت اصحاب قدرت ناچار میکند، در هر حقیقت نه از جانب طبیعت یا تقدیر، بلکه از زیر شنل همان صاحبان قدرت است که به جماعت تیرهای سمی پرتاب میکند.
البته دیدگاهی که برادران واچوفسکی در این فیلم مطرح کردهاند، علیه سرمایهداری و قدرت فریبنده آن نیست؛ بلکه فاشیسم را از موضع لیبرال نقد میکند. همین است که «وی مثل وندتا» اگرچه دروغگویی رسانهها را نقد میکند، تنها عنصر شریف در این امپراتوری بزرگ رسانهای را یک سلبریتی تقیه کرده از همان دم و دستگاه نشان میدهد و قربانیان اصلی یک فاجعه و به عبارتی آنها که هیزم آتشی خانمانسوز در جامعه بشری شدهاند را همجنسبازان جامعه انگلستان نشان میدهد.
این فیلم جایی از عدالت دفاع میکند که تبعیض نژادی در میان باشد و نبود عدالت اقتصادی در جامعه را دستمایه قرار نمیدهد و به عبارتی به طور کل طرف نقد سرمایهداری و نظم نوین جهانی به طور خاص میرود؛ اما نقد قدرت در آن هر چند از موضع لیبرال صورت گرفته، به قدری رادیکال و ریشهای است که میشود قالب آن را غیر از حکومتهای فاشیستی و نژادپرست، روی توتالیتاریسمهای چپ یا نظامهای سرمایهداری و حتی نظامات فئودال و نیمهمدرن هم قرار داد.
محوریت ماجرا در این فیلم انتشار یک ویروس است که جان ۸۰ هزار نفر را گرفت، عدهای به عنوان تروریستهای گسترش دهنده این ویروس مقابل دوربینهای تلویزیونی اعتراف کردند و سپس اعدام شدند و پس از آن واکسن ویروس توسط وزارت دفاع به بازار آمد و جامعه نفس راحتی کشید. اینها باعث شد که وزیر دفاع یعنی مردی به نام آدام ساتلر در انتخابات رای بیاورد و سپس مقام صدراعظم را برای کشور انگلستان وارد قانون اساسی کند تا خودش در آن جایگاه قرار بگیرد. این طعنه مستقیمی به آدولف هیتلر صدراعظم نازیست آلمان در نیمه اول قرن بیستم است. «وی مثل وندتا» با دختری به نام ایویل همل آغاز میشود که بعد از ساعت منع عبور و مرور در حال حرکت به سمت منزل معشوقش است.
مأموران حکومتی که به راحتی با اراذل و اوباش نیمهشب اشتباه گرفته میشوند و ظاهراً از همین تیپ افراد انتخاب شدهاند با بیرحمی مزاحم این زن میشوند مرد نقابزدهای به نام «وی» با مهارتهای رزمی بالا به دفاع از این زن میآید و ماموران را تار و مار میکند این مرد، نقاب یک دلقک را دارد و شنلی شبیه زورو به شانه انداخته است. البته حک شدن عبارت «وی» روی دیوارها هم یکی دیگر از شباهتهای این کاراکتر با زورو است.
به عبارتی این شخصیت ترکیبی از جوکر و زورو است. برای آقای «وی» روز پنجم نوامبر بسیار مهم است. او میگوید ۴۰۰ سال پیش در چنین روزی یک مرد میخواسته پارلمان انگلستان را به آتش بکشد اما او را گرفتهاند و اعدام شده است. واچوسفکیها فیلم «وی مثل وندتا» را در سال ۲۰۰۵ میلادی ساختند که دقیقا ۴۰۰ سال از واقعه گای فوکس میگذشت. گای فاکس یا گای فوکس سربازی انگلیسی و کاتولیک مذهب بود که در عملیات نافرجام سال ۱۶۰۵ معروف به «توطئه باروت» برای منفجر کردن پارلمان و کشتن شاه جیمز یکم به تلافی آزار کاتولیکهای انگلستان شرکت داشت. از آن تاریخ به بعد انگلیسیها هر سال پنجم نوامبر را به یمن خنثی شدن این عملیات جشن میگیرند.
روایت فیلم از نجات اویل توسط «وی» در دقایقی مانده به پنجم نوامبر شروع میشود و تا پنجم نوامبر سال بعد ادامه دارد. بهوجود آمدن این دیکتاتوری بزرگ به روزی برمیگردد که آدام ساتلر در مقام وزیر دفاع با گروهی از همراهانش عدهای همجنسباز را از سطح کشور جمع میکنند تا روی آنها یک ویروس را آزمایش کنند. ساتلر در ابتدا قصد دارد این ویروس را بین کشورهایی که دشمن انگلستان هستند پخش کند اما کریدی، شخصی که بعدها رئیس حزب میشود، پیشنهاد میدهد که آن را بین مردم خودشان منتشر کنند تا بعد بتوانند با درمان آن در انتخابات پیروز شوند. تمام این اتفاقات طبق نقشه پیش میرود اما بدن یکی از قرنطینهشدهها یعنی مرد سلولی که به نام «وی» نامگذاری شده بود در برابر ویروس مقاومت نشان داده و زنده مانده است.
او حالا برای انتقام میآید و تکتک کسانی که در این پروژه شیوع دست داشتهاند را میکشد و کنار جنازه هر کدام یک مخملی قرمز میگذارد. در نهایت او که داستان را با منفجر کردن برج جردن شروع کرده بود، در پنجم نوامبر سال بعد و هنگامی که تمام اعضای پروژه شیوع، حتی کریدی و صدراعظم ساتلر را کشته است، انبوهی از مردم را با ماسکهای شبیه خودش به شورش و حرکت به سمت ساختمان پارلمان واداشته است. «وی» بعد از کشتن کریدی خودش هم میمیرد اما اویل همل طبق نقشه قبلی، جنازه او را در میان انبوهی از رزهای مخملی قرمز همراه با مترویی که از بمب پر است، به زیرزمین پارلمان میفرستد.
مردم با نقابهایی شبیه «وی» به سمت پارلمان میروند و چون ساتلر و کریدی کشته شدهاند، کسی نیست که به پلیسها فرمان شلیک بدهد و پارلمان منفجر میشود و مردم نقابهای دلقک را از چهره بر میدارند. «وی مثل وندتا» یکی از معدود فیلمهای آیندهنگر و آخرالزمانی است که پایانی تا این حد مثبت و انقلابی دارد و صحنه آخر آن از این جهت ممتاز و کمسابقه است. فیلمهای زیادی در تاریخ سینما ساخته شدهاند که موضوعشان شیوع همهگیر یک ویروس بوده است و در بسیاری از آنها عوامل انسانی، خصوصاً نهادهای قدرت و ارتشها، منشاء تولید و گسترش یک بیماری بودهاند.
فیلم واچوفسکیها هم جزء همان دسته بهحساب میآید اما نکته جالب در مورد «وی مثل وندتا» این است که به ویروسهای بیولوژیک همان نگاهی را دارد که عمدتاً درباره ویروسهای نرمافزاری کامپیوترها وجود دارد؛ یعنی این دیدگاه که بسیاری از چنین ویروسهایی را شرکتهایی بهخصوص، برای فروختن آنتیویروسهایشان درست میکنند. اما این فیلم نشان میدهد که چنین شری نهایتاً دامن کسانی را خواهد گرفت که آن را دامن زدهاند، نام «وی» که روی تنها باقی مانده از آن پروژه مخوف شیوع گذاشته شده، طعنه مشخصی به واژه «ویروس» میزند و نمادی است از شری که نهایتاً به صاحبانش بازخواهد گشت. البته این جنبه نمادین کلیت تکنولوژی و نقشههای مخوفی که با ابزار آن توسط صاحبان قدرت طرح میشوند را نمادینه کرده است نه صرفاً موردی مثل ویروسهای نرمافزاری.
کمی عجیبه که فیلمی که امتیاز IMDB اش ۸.۲ اه، در سایت شما به ۵ هم نرسیده. علتش چی اه؟
imdb نظر کاربران هست
ما نظر منتقدان سینما
این «نقد»، عملاً بیان داستان فیلم نیست؟ از این منتقد نمره ۴ گرفته ولی در نقد، علتش رو ندیدم (درواقع هیچ چیزی ندیدم!)
ویروس کشنده کرونا ۱۵ سال پیش این فیلم عجیب بنظر میرسیده