
آنجلینا جولی بازیگر شناخته شده هالیوودی که در سالهای گذشته با بازی در سری فیلمهای فانتزی همچون Maleficent مشغول بود در سال ۲۰۲۱ با اثری درام و هیجانی به نام کسانی که آرزو دارند من بمیرم Those Who Wish Me Dead به دنیای سینما بازگشته است. اثری که تلاش دارد تا در کنار نمایش پیامهای محیط زیستی حرفهایی را بزند که نه تنها تکراریست بلکه نخ نما نیز شده است.
داستان اثر به دسیسههای پشت پرده جریانهای مافیایی آمریکا اشاره دارد. دسیسهای که پیرامون افشای اسناد مالی دولتمردان است و حال حسابداری که متوجه این دسیسهها شده در تلاش است تا خود و پسرش را از این مهلکه نجات دهد. اما تنها پسرش از ماجرای ترور او نجات مییابد و حال این پسر نوجوان باید خود را از از چنگال قاتلین نجات دهد.
تکرار اندر تکرار
همان طور که گفتم ایده داستان نه تنها تکراری بلکه خسته کننده نیز است. جریان قدرت، فساد و البته آدمکشهایی که به دنبال کشتن سوژه خود هستند، همگی عناصر تکراری در این مدل آثار سینمایی هستند. آثاری که بارها در سالهای گذشته شاهد آنها بودهایم. اما از سوی دیگر شاید حضور شخصیتی همچون آنجلینا جولی راه حل نجات این فیلم از شکست باشد.
آنجلینا جولی که با بازی در فیلمهای اکشن همچون Salt و Mr. & Mrs. Smith را در کارنامه خود دارد نشان داده است که میتواند از عهده نقشهای اکشن برآید. اما نقش او در این فیلم عملا نسبت به همه آن نقشهایی که از او دیدهایم تفاوت دارد. در واقع انگار او اصلا فرد مناسبی برای بازی در فیلم کسانی که آرزو دارند من بمیرم! نیست.
تماشای آنلاین آرشیو فیلم های آنجلینا جولی
من آتش نشانم
ماجرای کلی شخصیت هانا درباره آتش نشانی است که در گذشته درگیر حادثهای تلخ شده است. در واقع گره شخصیتی اصلی او نیز همین حادثه مرگبار است که باعث سوختن و مرگ چند انسان میشود. این حادثه که تاثیر عمیقی بر روی او گذاشته است دلیلی میشود تا هانا در برخورد با پسر نوجوانی که از دست دو آدمکش فرار میکند تلاش کند تا او را نجات دهد.
میتوان گفت هانا با نجات این پسر میخواهد از حادثه گذشته خود عبور کند و این نجات یافتن همچون فرصتی است که او را دوباره به دوران اوج بازگرداند. روند تغییر شخصیتی که در اثر ما شاهد آن هستیم شاید یکی از نکات مثبت فیلم به لحاظ شخصیتپردازی باشد. هرچند که این شخصیتپردازی نقاط ضعفی نیز دارد، نکاتی که گاها حس میشود که انگار این شخصیت به اجبار در درون داستان فیلم قرار گرفته است.
آنجلینا جولی در ادامه راه سیلوستر استالونه
شخصیتپردازی که ما را به یاد اثار دهه ۷۰ و هشتاد میلادی میاندازد. آثاری که با بازی شخصیتهایی همچون سیلوستر استالونه و بروس ویلیس تقابل بین آدم خوب داستان را با آدم بدهای داستان به ما نشان میدهد. فیلمی اکشن که آدم خوب قصه خودش و تنها با ابزارهایی که محیط پیرامونش در اختیار او قرار دارد شروع به مبارزه با حریفانش میکند.
البته سبک فیلم کسانی که آرزو دارند من بمیرم! از آن دست اکشنهای پر طمطراق نیست، بلکه از جنس اکشنهای ظریفی است که شخصیتشان نه قوی بلکه از خود ضعف نیز نشان میدهد. ضعفی که نشات گرفته از روحیه و همچنین زنانگی کاراکتر فیلم است. زیرا ما اینجا به یک نیروی سابق نظامی یا یک هفتتیرکش توبه کرده روبرو نیستیم. در واقع همین نکته است که فیلم را چندین لول پایینتر از آثار شاخص این سبک فیلمسازی قرار میدهد.
چگونه آثار اقتباسی را بکشیم!
فیلم بر اساس یک اثر اقتباسی از روی کتاب مایکل کوریتا ساخته و توسط تیلور شریدان کارگردانی شده است. اثری که با تغییرات زیادی به خصوص در شخصیتپردازی و البته داستان روبرو است. اثری که با توجه به نام کارگردان مطرح آن اصلا در حد و اندازههای یک اثر خوب نیز جلوه پیدا نمیکند. در واقع همچون نکاتی که در بالا ذکر کردم این فیلم از فرمولی تکراری و ایدهای تکراریتر تبعیت میکند که به واقع در سینمای امروز تبدیل به کلیشه شده است.
شاید اگر به سینمای دهه ۷۰ یا ۸۰ باز میگشتیم این اثر میتوانست جلب توجه کند اما در عصر حاضر همچین اتفاقی به دور از ذهن است. زیرا در سینمای امروز که مخاطب با داستانهای پیچیدهای همچون آثار نولان و شخصیتهایی با گرههای جذاب و قوسهای شخصیتی خاص مثل جوکر روبرو هستند، این قبیل آثار تک خطی آنچنان جذاب نیستند. به خصوص فیلمی که به نوعی اسم سبک نئو وسترون را با خود یدک میکشد و قرار است تداعی کنند دوران وسترنهای جدید باشد.
اثری قابل قبول تنها برای مخاطبان عادی سینما
البته این فیلم برای مخاطب عادی که میخواهد بعد از یک روز طولانی کمی استراحت کند و از دیدن یک اثر اکشن در کنار خانواده لذت ببرد میتواند قابل قبول باشد. اما مخاطبان حرفهای سینما این اثر را قطعا کسل کننده ارزیابی خواهند کرد. اثری که حتی بازی ستارههایی همچون آنجلینا جولی هم نمیتواند نقاط ضعف فیلم را بپوشاند.
نقاط ضعفی که نه تنها در فیلمنامه و پیرنگ ضعیفش قابل مشاهده است بلکه در شخصیتپردازی شخصیتهای فرعی هم نمود پیدا میکند. شخصیتهایی که در حد تیپ ظاهر میشوند و تنها نقش سیاهی لشکر را پر میکنند که داستان تک خطی جلو برود. به طور مثال همسر پلیسی که باردار است را فرض کنید، تنها نقشی که او دارد کشتن یکی از دو آدمکش فیلم است که آن هم کمی غیر واقعی جلوه میکند. زیرا امکان آنکه یک زن باردار با یک تفنگ شکاری بتواند یک قاتل حرفهای با تجهیزات حرفهای تر را از پای در بیاورد چه قدر است؟.
محیط زیست را نجات دهید
فیلم از سمتی بیانهای محیطی زیستی نیز به مخاطبان ارائه میکند و نشان میدهد که باید طبیعت را حفظ کرد و نقش آتش نشانان یا محیط بانان تا چه اندازه در حفظ طبیعت مهم است. پیامی که احتمالا تنها نکته مثبت فیلم تیلور شریدان باشد و ادای دینی به این قشر از انسانهایی که جان خود را برای نجات طبیعت به خطر میاندازند.