
- «گزارش» داستان موقر اما جذابی از تاریخ معاصر ایالات متحده است که بیش از آنکه دراماتیک باشد احمقانه است، ساده اما همواره فریبنده.
- زندانیان در سلولهای سیاهی در اعماق سیاهچالها اسیر شدهاند، به دیوار کوبیده میشوند، از خواب محروم میشوند، دست و پایشان به زمین زنجیر میشود.
- این فیلم هم مانند «همهی مردان رئیسجمهور» و «مارجین کال» (عمدتاً) یک فیلم «شاهِ دیوانهگونه» است.

در ابتدای فیلم «اسکات زد برنز»، نام «گزارش شکنجه» نشان داده میشود اما کمکم عبارت «شکنجه» حذف – یا به قول CIA – اصلاح میگردد. این عنوانِ کسل کنندهتر و بیروحتر کاملاً مناسب فیلم برنز است. برنز که نویسندهی فیلمهای «خبرچین»، «شیوع» و «رختشویگاه» به کارگردانی «استیون سودربرگ» است، در مقام کارگردانی علاقهی چندانی به شیطنتهای دمدستی و زرق و برقهای کارگردانیِ سودربرگ ندارد.
در عوض، «گزارش» داستان موقر اما جذابی از تاریخ معاصر ایالات متحده است که بیش از آنکه دراماتیک باشد احمقانه است، ساده اما همواره فریبنده و از بازی خارقالعادهی «آدام درایور» بهره میبرد. نیمهی اول فیلم، داستان کارمند سنا «دانیل جونز» (درایور) را تعریف میکند که به صورت محرمانه دربارهی استفاده از شکنجه روی مظنونان تروریستی القاعده پس از یازده سپتامبر تحقیق میکند.
این مأموریت بسیار دشواری است. باید مستقل از همهی جناحهای سیاسی کار کند و فقط به کمیتهی اطلاعات سنا – به ریاست سناتور دیان فینشتین با بازی «آنت بنینگ» – پاسخگو باشد. جونز و تیم کوچکش در یک اتاق سفید امن و بدون پنجره لابهلای ۶.۳ میلیون صفحه اسناد و مدارک به دنبال حقیقت میگردند.
برنز در هنگام بررسی احوال ۱۱۹ زندانی خاورمیانهای، فیلم (با تصاویر رنگ پریده) را به عقب برمیگرداند تا روشهای پیشرفتهی بازجویی را به نمایش بگذارد: زندانیان در سلولهای سیاهی در اعماق سیاهچالها اسیر شدهاند، به دیوار کوبیده میشوند، از خواب محروم میشوند، دست و پایشان به زمین زنجیر میشود یا به صورت مصنوعی غرق میگردند و در همه حال موسیقی دث متال به گوش میرسد. وقتی ۱۸۳بار غرق مصنوعی یکی از زندانیان به هیچ نتیجهای نمیرسد، سناتور فینشتین به سادگی میپرسد: «اگر مؤثره، چرا باید ۱۸۳بار تکرارش کنن؟» این پیشگیری نیست. انتقام است.
اگر به نظرتان میآید آدام درایور در این فیلم در گوگل دربارهی مسائل مختلف جستجو میکند (که اینطور نیست)، این فیلم خیلی بیشتر از اینهاست. در نیمهی دوم، فیلم اوج میگیرد: جونز برای انتشار عمومی گزارش ۷۰۰۰ صفحهای خود وارد نبرد شده و در میانهی آتش درگیری بین کاخ سفید و کنگره اسیر شده و قربانی اختلافات سیاسی میگردد.
این فیلم هم مانند «همهی مردان رئیسجمهور» و «مارجین کال» (عمدتاً) یک فیلم «شاهِ دیوانهگونه» است، شیرجهای عمیق در یک قلمروی پیچیده که حلقههای نجات چندانی برای شناور نگه داشتن تماشاچیانش ندارد. فیلمی چالش برانگیز – برنز گستاخانه به «سی دقیقه پس از نیمه شب» اشاره میکند تا جدیت و اعتبار فیلم خودش را به رخ بکشد – با فیلمنامهای هوشمندانه که انبوه اطلاعات را در درامی جذاب به ما منتقل میکند.
دیالوگهای سرشار از اطلاعات باید به خوبی بیان شوند و «گزارش» نیز به خوبی از بازی آدام درایور بهره میبرد. جونز در واقع یک پیشاهنگ است، یک افشاگر احتمالیِ سرسخت که سعی دارد کار درست را انجام بدهد، برنز اطلاعات چندانی دربارهی زندگی او خارج از این اتاق سفید کوچک در اختیار ما نمیگذارد. اما شدت و قدرت بازی درایور او را زندهتر میکند. در حالی که تلاش میکند یک سیاست غلط اخلاقی و تلاش دیگران برای لاپوشانی کردن آن را فاش کند، وسواس او به وسواس ما و خشم او به خشم ما تبدیل میگردد.
ملامتی ضروری از کشوری که وجدان خود را از دست داده است، «گزارش» دقیق و سختگیر اما جذاب است. و آدام درایور – یک بار دیگر – در قالب یکی از دیدنیترین بازیگران فعال امروز ظاهر میشود.