
- فیلم «23 نفر» ماجرای اسارت بیست و سه رزمنده نوجوان ایرانی به دست عراقیهاست که طمعه رسانهای خوبی را برای صدام بوجود میآورند.
- رسانه را باید مهمترین عامل شکلگیری درام «23 نفر» دانست.
- اگر ابراهیم حاتمیکیا را نماینده سینمای جنگی ایران و اصغر فرهادی را نماینده درامهای اجتماعی بدانیم، «23 نفر» سنتز این دو غول سینمای ایران است.
- فیلم مهدی جعفری را باید اتفاقی خوبی در سینمای ایران دانست که برای وقت و شعورمان ارزش قائل است.
مهدی جعفری پس کارگردانی فیلم نه چندان جذاب «ایستگاه اتمسفر» در بستری اجتماعی، در دومین تجربه بلند سینمایی خود فیلم قابل توجه و متفاوتی در ژانر جنگی آفریده است که نشان از پیشرفت فوقالعاده وی دارد.
فیلم «۲۳ نفر» ماجرای اسارت بیست و سه رزمنده نوجوان ایرانی به دست عراقیهاست که طمعه رسانهای خوبی را برای صدام بوجود میآورند. طعمهای که از آن در راستای عقدهگشایی از شکست مفتضاحهاش در عملیات بیتالمقدس استفاده کرد ولی در آن ناکام ماند.
«پشت دوربینها چه خبری بود؟ حیف که نمیشه پشت این دوربینها رو دید…». این گفته ملاصالح در سکانس بازجوییاش، نقشی کلیدی در فیلم دارد و توجهمان را نکته مهمی جلب میکند. رسانه ابزار قدرتمندی است که هر روزه ما در معرض انواع مختلفی از آن قرار داریم و اهداف کاملا متفاوتی را دنبال میکند. از آگاهیبخشی گرفته تا شایعهپراکنی.
رسانه را باید مهمترین عامل شکلگیری درام «۲۳ نفر» دانست. رسانه محملی را فراهم میآورد تا با جعل و سفسطهپراکنی رزمندگان نوجوانی را که با خواست قلبی خود و بدون هیچ زور و اجباری به جنگ آمدهاند را کودکانی نشان دهیم که بالاجبار به جنگ آمدهاند. مساله دیگری که باعث میشود رسانه در این فیلم نقشی محوری پیدا کند، اتهام خیانتی است که مسئولان ایرانی به ملاصالح میزنند.
اتهامی که بدون وجود فیلمِ ملاصالح در کنار صدام قابل تصور نیست. اتهامی که لکه آن با تبرئه شدن پاک نمیشود بلکه فقط و فقط، رسانه چاره آن است. کنایه آن جاست که در سالهای اخیر به مدد رسانههای چون کتاب، تلویزیون و خصوصا این فیلم، شخصیت واقعی ملاصالح از یک فرد خائن در اذهان عمومی به یک قهرمان ملی (جایگاهی که شایسته اوست) بدل میشود.
به همان میزانی که «۲۳ نفر» درباره ملاصالح است، به همان اندازه نیز درباره آن بیست و سه نوجوان است. جعفری با خلق فضایی تراژیک-کمیک ما را با این نوجوانان همراه و در غم و شادیشان شریک میکند. یکی از نقاط قوت فیلم حفظ همین فضای تراژیک-کمیک بین بچهها است. استفاده از این فضا مرز باریکی است که از طرفی ممکن است به دام لودگی و مسخرهبازی بیفتد و از طرف دیگر به دام بازی با احساسات مخاطب.
هرچند که در لحظاتی، فیلم به ورطه تقدسنمایی و بازی با احساسات میافتد، اما اگر با دیده اغماض بنگریم کارگردان به خوبی از پس حفظ این مرز باریک برآمده است و گاه کمدی خوبی را به نمایش میگذارد.
اگر ابراهیم حاتمیکیا را نماینده سینمای جنگی ایران و اصغر فرهادی را نماینده درامهای اجتماعی بدانیم، «۲۳ نفر» سنتز این دو غول سینمای ایران است. در سالهای اخیر بر اثر پیروی سینماگران جوان از سبک و سیاق فرهادی فیلمهای زیادی ساخته شده است که با استثنائاتی جز تقلیدهایی کورکورانه و خام حاصل دیگری نداشته است.
جعفری با وامگیری نحوه شخصیتپردازیِ تعداد زیادی کاراکتر از فرهادی که نمونههای اعلایش را در «ارتفاع پست» و «دایره زنگی» دیدهایم، از یکسو و کارگردانی حاتمیکیا که در این پروژه مشاوره جعفری بوده است از سوی دیگر، این دو رهیافت متفاوت سینمای ایران را تا حدی به هم نزدیک کرده است.
هرچند که نه از نبوغ شخصیتپردازیهای فرهادی خبری است و نه از خلاقیتهای کارگردانی حاتمیکیا، اما تجربههای همکاری جعفری با حاتمیکیا و استفاده قابل قبول از شخصیتپردازی فرهادی در پرداخت مساوی شش یا هفت کاراکتر نوجوان، «۲۳ نفر» را به اثر مهمی بدل کرده است.
هرچقدر صحنههای درگیری جنگی در ابتدای فیلم خام و نپخته کارگردانی شده، به همان میزان جلوهای ویژه فیلم عالی و بینظیر ارائه شده است. پرده سبز استفاده شده در سکانسی که با استفاده از نماهای آرشیوی گفتگوی صدام و نوجوانان را در تلویزیون پخش میکند، به قدری تمیز و باورپذیر ارائه شده، که میتوان آن را حرکتی رو به جلو در سینمای ایران به حساب آورد. حرکتی که نمونههایش را کمتر دیدهایم یا حداقل به این باورپذیری ارائه نشدهاند.
«۲۳ نفر» با تمام نقاط قوتش ضعفهایی نیز دارد که تغییر مداوم راوی قصه و سردرگم کردن مخاطب از جمله آن است. با این وجود «۲۳ نفر» به نسبت فیلمهای دفاع مقدسیای که درباره اسارت رزمندگان ساخته شده، یک سر و گردن بالاتر است و بیشتر از آنکه در پی نمایش خشونتهای فیزیکی چنین فضاهایی باشد، در پی نمایش یک تجربه کاملا انسانی و ارزشمند است. فیلم مهدی جعفری را باید اتفاقی خوبی در سینمای ایران دانست که برای وقت و شعورمان ارزش قائل است.