نقد مستند بزرگترین مزرعه کوچک – حذف شخصیت پردازی
مستند بزرگترین مزرعه کوچک - The Biggest Little Farm به کارگردانی جان چستر داستان تلاش های زوجی را به تصویر می کشد که مصمم هستند در مزرعه ای خارج از لس آنجلس، هماهنگ با طبیعت زندگی کنند.

مستندساز بدون این که مستقیم از عناصر چهارگانهای که یونانیان آن را منبع ساخت جهان میدانستند؛ یعنی خاک، آب، باد و آتش توضیحی ارائه دهد، با اشارهای نامحسوس به آن، «بزرگترین مزرعه کوچک» را پروژهای قلمداد میکند که کاملا بر تولید بر مبنای ویژگیهای طبیعی بدون دخالت انسان اشاره دارد.
به همین دلیل است که مستندساز چهرهی کاراکترهای محوریاش یعنی زوجی که رویای ساخت و حفظ چنین مزرعهی خودکفایی دارند را تا جایی که ممکن است حذف میکند. فضای مستند با این تمهید و عدم نمایش بیش از اندازهی چهرههای انسانی تغییر میکند. چهره انسانی زمانی نشان داده میشود که معنایی طبیعی داشته باشد و نه فقط در جهت شخصیتپردازی باشد.
مستندی سرشار از طبیعت
به طور مثال کودک این زوج، در سکانسهای پایانی به دنیا میآید؛ اما اولین تصاویر از حضور او در جهان، دقیقا بعد از تصاویری از تولد یک گوساله قرار میگیرد. زوج جوان به همراه یک مشاور به نام آلن که در نیمههای راه با سرطان بدخیم میمیرد، با وجودی که صدایشان همواره شنیده میشود کمتر در قابی کلوزآپ قرار دارند. کل فیلم پر است از طبیعتی که با دخالت انسان در حال بازگشت به دوران یک میلیون سالهی گذشته است. اینجا انسان فقط وسیلهای است که میکرو ارگانیسمها را در فضایی بکر، بدون هیچ دخل و تصرفی به حال خود میگذارد تا طبیعت با حفظ خشونت و مسالمتی که در ذات خود دارد، راهش را پیدا کند.
مستند بزرگترین مزرعه کوچک روایت، سیر صعودی موفقیت این زوج در بهرهبرداری از پروژهای است؛ که میخواهد با توجه به گوناگونی و تنوع زیستی، حیاتی طبیعی و مسالمت آمیز ایجاد کند و این ایده در تدوین به خوبی اجرا میشود؛ برشهای متعدد از تصاویر حیوانات حاضر در مزرعه به هم، بدون این که روایت به حاشیه برود و اختلالی در توصیف چگونگی رشد پروژه از صفر تا اوج داشته باشد.
زندگی اورگانیک در دل طبیعت
پروژه بر روی این ایده استوار است که مزرعه کاملا تحت تأثیر ناپایداری زندگی قرار بگیرد. زوج، بر روی حذف سموم و پرورش و تولید، بدون عوامل طبیعی تاکید دارند. به طور مثال اردکها، نود هزار حلزونی که آفت درختان میوه هستند را میخورند و این در حالی است که فضولاتشان برای این چرخه طبیعی کوچک، مفید است. یا موشهای صحرایی که ریشه درختان را میجوند و سبب نابودی آنها میشوند، توسط جغدها و کایوتها(گرگ صحرایی آمریکایی) نابود میگردند.
این روش مبارزه طبیعی گرچه یک ایدهی اولیه برای خود زوج است و مستندساز نیز از همین ایده بهره میبرد، اما آنجایی در مستند برجسته میشود که طبیعت روی قهرآمیزش را نشان میدهد. کایوتها چند صد طیور مزرعه را میدرند و مرد خانواده یکی از آنها را با اسلحه میکشد. با کشتن کایوت، تحولی دیگر در زوج برای مبارزهای طبیعی با طبیعت شکل میگیرد. ابراز عقیدهی مرد پس از شلیک به کایوت قابل توجه است و ایده مستند را نشانه می رود.
«همراه با مرگ اون کایوت بخشی از اعتقاداتم در مورد قدرت غیر قابل تغییر آرمانگرایی از بین رفت. همون چیزی که ما رو به چنین مکان زیبایی در زندگیمون میرسونه. جایی که نمیتونیم کنترلش کنیم.»
همه چیز از یک سگ شروع شد
مستند بزرگترین مزرعه کوچکاز این لحظه است که بحث میکرو ارگانیسمهای چند میلیون ساله و طبیعتی که خود راه خویش را برای بقا و نظم مییابد، در مستند برجسته میشود. بنابراین مستند بر ایدهاش پایبند میماند و حاشیه نمیرود. این که همه چیز از یک سگ شروع شد و واق واق او در آپارتمان موجب ترک آنجا و پرورش ایدهی مزرعه خودکفا گردید. مزرعهای دویست هکتاری که گرچه با دخالتی انسانی و ابزار مدرن احداث میشود؛ اما سعی میشود انسان در آن، در حد یک ابزار یا یک موجود همچون باقی جانوران نشان داده شود.
نقد مزارع تک محصولی با آفتهایش و این که این مزرعه نمونه خودکفا چگونه میتواند انواع گیاهان و جانوران اهلی را پرورش دهد، جانوران وحشی پیرامون مزرعه را نیز وارد چرخه پروژه کند و آنها را نیز از فواید محصولات بیبهره نگذارد.
مسئلهی دیگر عدم ایجاد حس ترحم است. حتی مرگ آلن که به شدت میتواند تاثر برانگیز باشد در مستند پرداخت نمیشود. مرگی که با سرطان رقم خورد و البته حضور او در ایجاد مزرعه نیز بسیار حیاتی بود. با این حال سرنوشت ناراحتکنندهی او نیز اجازه نمیدهد که فیلمساز دقایقی طولانی را بدان اختصاص دهد. به عبارتی مرگ آلن نیز جزو همان چرخهی حیاتی است که در مزرعه به آن توجه شده است.
همه چیز به طبیعت باز میگردد
مستند بزرگترین مزرعه کوچک عدم ترحم در لحظهی زایمان خوک مزرعه و لحظاتی که او با مرگ دست و پنجه نرم میکند، مشهود است. نفسهای آخر خوک است، بچه خوکها میآیند و خوک مادر جان میگیرد؛ اما صدای روی تصاویر میگوید تمام این تلاشها برای تامین غذاست. درج چنین دیالوگی بر روی تصاویری چنین احساسی نیز همان ایده اصلی یعنی چرخه تولید و مصرفی منحصرا متعلق به زمین و نه انسان را برجسته میکند.
شاید در نگاه اول ابتدا و پایان مستند که با آتشسوزی جنگلهای اطراف همراه است و هیچ نتیجهای از آن گرفته نمیشود، بیحاصل به نظر برسد. نمیدانیم این آتشسوزی به کجا ختم میشود و مزرعه بعد از نقل مکان زوج مزرعهدار چه سرنوشتی دارد. این کوتاهی در پرداختن به یک رویداد نیست، بلکه همان موضوع عناصر اربعه در مستند «بزرگترین مزرعه کوچک» است که فقط میخواهد ارزش و اعتبار آتش یا خورشید را در حیات نشان دهد. به همین دلیل نه آتشی که ویران میکند، در مستند با شمایلی منفی توصیف میشود و نه باد شدیدی که نابود میکند.
هر چه از این عناصر باشد ویرانکننده نیست؛ بلکه نهایتا جزئی از چرخه طبیعت است.