نقد مستند بزم رزم – یک دهه سکوت
مستند بزم رزم به کارگردانی سید وحید حسینی، تهیه شده در گروه مستند روایت فتح، سرگذشت پر فراز و نشیب موسیقی ما در سال های جنگ است.

ایدئولوژی و به طور کل روش اداره یک کشور تغییر میکند و از قِبل آن تمامی ساز و کارها و علایق و سلایق شکل عوض میکند و نهایت اینکه قانون و قانونگذار دگرگون میشود و مکتبی تازه شکل میگیرد که موسیقی همچون شاعران در مدینه فاضله افلاطون بدان راه ندارند، اما موسیقی ایرانی حتی در ملتهبترین دوران تاریخیاش نیز راهش را مییابد. «بزم زرم» از معدود مستندهای ایرانی است که در آن هم از شکستن ساز در خیابان در دهه اول انقلاب توسط نیروهای خودسر گفته میشود و هم از ممنوعیت ساز و نواختن در رسانههای سمعی بصری داخلی.
تضاد غیر قابل انکاری در شرایط اجتماعی، سیاسی و مذهبی قبل و بعد انقلاب در مواجهه با موسیقی وجود دارد که این هنر را حتی در دوران پس از انقلاب به عنوان خط قرمز مکتب فکری روحانیون میتوان قلمداد کرد. بنابراین آنچه جذابیت مستند «بزم زرم» را شکل میدهد تاکید بر این تضادهاست.
داستان موسیقی در تاریخ انقلاب اسلامی
پرداختن بر رخوت موسیقی سنتی ایرانی در اوایل انقلاب از تریبونهای ملی، در مستند «بزم زرم» شاید به دلیل همین تضادی باشد که مستندساز نیز بدان واقف است و با نمایش آن سعی در بیان زیرکانه این تضاد دارد. اینگونه که پیش درآمد مستند، به بهانه یک مارش نظامی که خلق شدنش متعلق به گذشته است، مخاطب را به قبل انقلاب میبرد و همین کافی است تا از نظر شکل، «بزم زرم» تنها حاوی تصاویر و آرشیو بعد انقلاب نباشد. این پیش درآمد هم سیر تاریخی را رعایت میکند و هم اینکه بهانهای است تا به پیش از انقلاب نیز رجوعی رندانه داشته باشیم.
از آنجایی که مستند، موسیقی سنتی ایران را در بزنگاهی تاریخی و سختگیرانه با تاکید بر دهه اول انقلاب بررسی میکند، سعی دارد از تمام عواملی که دگماتیسم ضد موسیقی را در آن دوران تا حدودی کنار زد، پردهبرداری کند. نگاه هوشمندانه مستندساز برای بیان این دگماتیسم در زاویه دید او نهفته است. بیشک اشاره بر شکستن ساز در خیابان و یا نهادن اسلحه بر شقیقه عوامل کنسرت بیآنکه موضوع مستند، موسیقی سنتی در لوای رزمی، حماسی، انقلابی و به اصطلاح دفاع مقدسیاش نباشد، شاکله اثر را دچار ممیزی خواهد کرد. ممیزی دهه اول انقلاب هنوز هم از قامت موسیقی سنتی ما رخت برنبسته و این ممیزی ممکن است همین مستند «بزم رزم» را نیز شامل شود. با این رویکرد، روایت مستند با توجه به حساسیت موضوع به شدت حساب شده است.
پردهبرداری از دوران ممیزی در تلویزیون
مستندساز برای جذابیت بیشتر روایت، از مهمترین طیفهای فردی تاثیرگذار در آن دوران در ساحت مصاحبه بهره میبرد. آهنگسازان و نوازندگان نامی موسیقی سنتی، مدیران وقت سازمان صدا و سیما، پژوهشگران موسیقی و مدیران فرهنگی در این تقابل هستند؛ که تضادهای لفظی متعدد دیگری در مستند شکل میگیرد. ممیزی آن دوران در تلویزیون پردهبرداری میشود. اینکه تلویزیون حتی اجازه قرارداد با آهنگساز را ندارد یا اینکه تصنیف «میهن ای میهن» یا همان «تنیده یاد تو» محمدرضا شجریان و محمدجلیل عندلیبی تنها به دلیل وجود کلمه «میهن» ممیزی میخورد و بسیار موارد دیگر…
تدوین نیز در حال بسط این تضادهاست. قطع از تصویر آرشیوی و موسیقایی ارکسترال به برشی از سرودی انقلابی و البته بدون موسیقی، با زبان بیزبانی و بدون توضیح نریتور، رخوت را نمایش میدهد. تدوین آنجا به کار مستند میآید که موسیقی رسمی دهه اول انقلاب، به دلیل ممنوعیتها، گرچه کاملا از بدنه موسیقی اصیل ایرانی استفاده میکند اما یارای ارائه مستقیم آن را ندارد.
جنگ موسیقی
«بزم رزم» به روشنی، موسیقی حماسی و رزمیِ تاثیر گرفته از موسیقی سنتی را بهانه کرده است تا چالشی نفسگیر از دست و پا زدن این هنر در کوران ممنوعیت را شرح دهد. اینکه موسیقی سنتی به دلیل تنیده بودن در اقوام مختلف ایرانی و اشتراکاتی ریشهدار، در جایگاه یک فرهنگ، قابلیت وحدتبخشی حتی در زمان جنگ را نیز دارد. جنگی که بدون حضور اقوام ایرانی چیزی برای دفاع کم داشت و موسیقی نیز چنین کارکردی را در وحدت ملی ایجاد نمود.
مستندساز عنوانی هوشمندانه نیز برای اثرش انتخاب کرده است. دو کلمهای که درونمایه مستند را توضیح میدهد؛ «بزم»، کنایهای از برداشت دگماتیسمی از موسیقی و «رزم» نیز ایهامی از مبارزه خود موسیقی برای بازگرداندن جایگاهش و همچنین اشارهای بر سوژه اصلی مستند، یعنی جنگ.