نقد مستند مثل آب باش Be Water – سراشیبی مبالغه
بروس لی یکی از متفاوت ترین چهره های سینمای جهان در یک قرن اخیر است که تصمیم گرفت به جای کلاس های آموزش فنون رزمی، توانایی های خود را روی پرده سینما به مردم عرضه کند. مستند مثل آب باش - Be Water روایتی است از زندگی، شخصیت و هنر بروس لی که در قالب یک مستند پرتره عرضه شده.

ساختار کلی مستند مثل آب باش ، با ترکیبی از دو مقوله دیداری و شنیداری شکل میگیرد؛ به این صورت که تلفیق صدای مصاحبهشوندگان با تصاویر آرشیوی مربوط به زندگی و فیلمهای بروسلی، روایت مستند را شکل میدهد. این شیوه ساخت مستند، کار را برای مستندساز و بالاخص تدوینگر، بسیار دشوار میکند.
در وهله نخست، تولید چنین مستندی نیازمند آرشیوی گسترده و غنی از تصاویر مرتبط بوده است؛ به طوری که اکتفا کردن به ویدئوهای موجود در اینترنت و فیلمهای بروسلی، نمیتوانسته محتوای لازم برای تولید اثری نود و دو دقیقهای را فراهم آورد و بدون تصاویر کمتر دیده شده و عکسهای جمعآوری شده از آرشیوهای خانوادگی، «مثل آب باش» حتما دچار نوعی رخوت و تکرار میشد.
در مرحله بعدی، این تصاویر باید با دقت و وسواس درخور یک مستند بینالمللی خوشساخت، با صداها ترکیب میشدند؛ چرا که در غیر این صورت، مستند دچار واگرایی و آشفتگی بصری میشد و ممکن بود گاهی متن صحبتهای مصاحبهشوندگان و محتوای تصاویری که روی آنها قرار گرفته، عملا بیارتباط به نظر برسند. بنابراین میتوان گفت که هم جمعآوری آرشیو تصویری مستند و هم شیوه استفاده از آن بر روی صداها، نقطه قوت مهم «مثل آب باش» به شمار میرود و حاکی از تسلط تیم سازنده، بالاخص مستندساز و تدوینگر است.
زندگی پرابهام ستاره سینمای رزمی
در انتخاب موضوع، «مثل آب باش» هوشمندانه عمل کرده و در صدد پر کردن جای خالی یک زندگینامه واقعی از حیات نسبتا کوتاه اما پرابهام ستارهای به نام بروسلی برآمده است.
در طول یک دهه اخیر، تقریبا همیشه نیاز به تولید چنین مستندی احساس میشده و همین انتخاب درست موضوع، میتواند مستند «مثل آب باش» را، در میان مخاطبان غربی و شرقی، پرمخاطب کند؛ چرا که بروسلی، به واسطه اصالت چینی و تولد و فعالیتهایش در آمریکا، چهرهای جذاب برای هر دو گروه محسوب میشود؛ ضمن اینکه بروسلی، در زمان حیات خود هم، بجز آثار سینماییاش، از نظر شخصی معمولا کمتر در مرکز توجه رسانهها و مردم قرار داشته و همین موضوع تولید یک مستند زندگینامهای درباره او را بااهمیت جلوه میدهد.
مستندی مبالغه آمیز درباره سینمای بروس لی
به لحاظ محتوایی، «مثل آب باش» به خوبی زندگی هنری و کاری بروسلی را مورد کنکاش قرار داده و با تبیین فراز و نشیبهای زندگی او، پروندهای جذاب از فعالیتهایش به دست میدهد. اما این مستند، کارنامه سینمایی بروسلی را، از منظر سینمایی و چنان که انتظار میرود، مورد بررسی قرار نمیدهد؛ در عوض، مستندساز به ستایش استقبال عمومی از فیلمهای بروسلی و تاکید بر محبوبیت او بسنده میکند.
این در حالی است که سازنده مستند «مثل آب باش» میتوانست نگاه نقادانه و جدیتری در مورد سینمای بروسلی ارائه کند. علاوه بر این، «مثل آب باش» در حالی که در مورد کیفیت سینمای بروسلی و فیلمهای او به وضوح مبالغه میکند، در تشریح تاثیر سینمای بروسلی بر روند تولید فیلمهای سینمایی در سالهای پس از او با لکنت همراه است و تاثیر بروسلی بر هالیوود را کاملا دستکم میگیرد.
چرا لحن مستند اغراق آمیز است؟
«مثل آب باش» در زمینه ارائه اطلاعات وضعیت نسبتا خوبی دارد. مستندساز به خوبی گفتگوها را هدایت کرده و با روایتی سرحال و موفق، آنها را کنار هم میچیند تا به تصویری چندبعدی و ملموس از شخصیت بروسلی دست یابد. انتخاب مصاحبهشوندگان اما، به شکلی نامتوازن، نزدیک بودن با بروسلی و اطلاع از خصوصیات فردی و اخلاقی او را بر مطلع بودن از تاثیر اجتماعی و عمومی این هنرمند اولویت میدهد.
شیوه نادرست انتخاب مصاحبهشوندگان که مهمترین عنصر مستند در تولید محتوای سمعی محسوب میشود، لحن مستند «مثل آب باش» را با اغراق همراه کرده و در مواردی نیز آن را از مسیر روایی خود منحرف ساخته است.
انتقاد به صنعت سرگرمی هالیوود
در حالی که مستند مشغول بیان سرگذشت و شخصیت بروسلی است، بخاطر اظهارات نادقیق و همراه با سوگیری مصاحبهشوندگان، صحبت را به مسائل مربوط به نژادپرستی آمریکاییها میکشد و باب انتقاد از صنعت سرگرمی هالیوود باز میشود؛ اما مخاطب به هر ترتیب میداند که خود بروسلی نیز یکی از فعالان همین صنعت سرگرمی بوده و تمام شهرت خود را به سیستم مذکور مدیون است.
در واقع، مستندسازی که میتوانست یک پرتره شسته و رفته درباره یکی از مهمترین و متفاوتترین چهرههای سینمایی معاصر بسازد، بیجهت بخشهایی از اثر خود را درگیر اظهارات ایدئولوژیک و اغراقهای نامتجانس با موضوع مورد بحث کرده است. مستند «مثل آب باش»، هرچه به پایان خود نزدیک میشود، به سمت ارائه یک تصویر اغراق شده از بروسلی میرود و او را تا حد یک متفکر تمامعیار، بالا میبرد؛ اتفاقی که از اثرگذاری و گیرایی مستند کم میکند و آن را شبیه یک فیلم تبلیغاتی بلند جلوه میدهد.
بروس لی و داستان مرگش
مخاطب عام مستند « مثل آب باش » طبیعتا منتظر توضیحاتی کامل پیرامون مرگ بروسلی در بخش پایانی مستند است. اهمیت ماجرای مرگ بروسلی به قدری زیاد است که درباره آن داستانسراییهای زیادی صورت گرفته و شایعات متنوعی پخش شده؛ به همین خاطر است که گاهی «پیدا کردن قاتل بروسلی» به شکل یک ضربالمثل کنایهآمیز درمیآید.
اثر بائو انگوین اما، به جای اینکه موضوع مرگ بروسلی را با جزئیات بیشتری روایت کند، سعی در سادهسازی آن واقعه دارد و ابدا توجهی به شایعات نمیکند؛ گویی مستندساز تعمدا به حرف و حدیثهای موجود بیاعتناست تا آنها را بیاهمیت جلوه دهد. به این ترتیب، پایانبندی «مثل آب باش» هم به قدر کافی موثر نیست تا مستندی که موضوع جذاب و شروع خوشریتمش مخاطب را امیدوار کرده، روی یک سطح شیبدار، با کیفیتی متوسط کار خود را به پایان برساند.