نقد مستند فیل Elephant – در دل حیات وحش
مستند فیل - Elephant زندگی یک فیل آفریقایی به نام شانس و پسرش جومو را بهتصویر می کشد و فرایند سفر حماسی که در دل کویر کالاهاری طی می کنند را نشان می دهد.

در طول دوازده سال اخیر، «دیزنی نیچر» شاخهای از «دیزنی» که در رابطه با طبیعت مستند تولید میکند، فیلمهای متنوع و گستردهای عرضه داشته است که تمامی جنبههای قلمروی حیوانات و موجوداتی که در آن به سر میبرند را بررسی میکنند. بعضی از آنها نمونههای بسیار موفقی در سطح جهانی بودند. مانند «زمین» و «اقیانوسها» و یا مستندهای محبوب با محوریت حیوانات مانند «شامپانزه» و «گربههای آفریقایی» و در عین حال بعضی از آنها هم با شکست مواجه شدند.
برای مثال «ارواح کوهستان» و احتمالاً «پنگوئنها». در طول این مسیر، این سریفیلمها یک فرمول قابل پیشبینی را ارائه میدهند. فرمولی که مسائل حقیقی و علمی را با نگاهی دوستانه که این موجودات باشکوه حیات وحش را واجد صفات انسانی میکند، با هم درمیآمیزد. و این فرمول جواب میدهد. واقعاً جواب میدهد.
«فیل» اثر مارک لینفیلد، اوّلین مستند از دو مستند جدید «دیزنی نیچر» است که مستقیماً به «دیزنی پلاس» فرستاده شد. لینفیلد که پیش از این به همراهی الاستر فادرگیل مستندهای «زمین» و «شامپانزه» را کارگردانی کرده است، این بار شریک جدیدی در بساط دارد: ونسا برلوییتز. تهیهکنندهی کارکشتهای که با این فیلم تجربهی کارگردانیاش را آغاز میکند. نتیجهی کار، روایتشده توسط مگان، دوشس ساسکس، کمی شادابتر و سرزندهتر از همتایان سینماییاش است. و همانیست که به آن هدفی که ضرورت دارد، دست مییابد و آن هم آوردن تماشاگران به درون دنیای همان موجوداتیست که نام آنها در عنوان فیلم دیده میشود.
به دنبال فیلهای آفریقایی
این بار، گروه فیلمسازی گلهای از فیلهای آفریقایی را دنبال میکنند که در حال گذراندن یک سفر هزار مایلی که چندین ماه به طول انجامیده است، هستند. سفری از میان صحرای کالاهاری که از مبدأ دلتای اوکاوانگو به مقصد آبشارهای ویکتوریا و بعد هم بازگشت همین مسیر را در برمیگیرد. همانطور که این مسئله در طول مستند مدام به ما گوشزد میشود، این فیلها آخرین گروهی هستند که میتوانند این کار را انجام دهند. یکی از معدود گلههایی که باقی ماندهاند و آزادند که در طول قارهی آفریقا به مانند اجدادشان پرسه بزنند. «فیل» به کمک فیلمبرداری هوایی چشمنواز که سفر پرمخاطرهی فیلها را به تصویر میکشد، داستانی متقاعدکننده و کمتر شنیدهشده دربارهی تعدادی از باهوشترین ساکنان آفریقا روایت میکند.
همانطور که رویهی «دیزنی نیچر» در رابطه با اکثر محصولاتش به همین شکل است، «فیل» بر روی سالهای اولیهی یک حیوان تمرکز میکند. «جومو»ی یکساله به همراه مادر باهوشاش «شانی» و خواهرش «گایا»ی خردمند گلّه. و اینها با روایتی روان و قابل فهم که به مزاج مخاطبینی از گروههای سنّی مختلف خوش میآید، گره خورده است. کمی هم قابل پیشبینی است، گرچه که پیشبینیهای بیش از حد گاه و بیگاهش ممکن است از نوسانات عاطفی اجتنابناپذیر مخصوصاً برای مخاطبین کمسنوسالترش، بکاهد.
مستندی با عجایب بسیار درباره زندگی فیلها
این حقیقت که فیلها موجودات به شدت باهوشی هستند که به گلّهشان بیش از هر چیز دیگری اهمیت میدهند، عجایب بیشماری در مسیر فیلم به وجود میآورد. و امّا با این که «فیل» مانند دیگر محصولات «دیزنی نیچر» به انساننمایی حیواناتی که سوژهی اصلی فیلمهایش هستند، متهم است؛ حیواناتی که در آن حضور دارند به اندازهی عموزادههای انسانشان احساساتی هستند. تماشاگران احتمالاً زمانی که متوجه شوند مهاجرت سالیانهی فیلها چه پروسهای را طی میکند، حیرتزده خواهند شد.
«فیل» این پروسه را عمیق و با جزئیات و با به تصویر کشیدن زیرکی و دانایی «گایا» در هدایت کردن خانوادهاش در طول چالش های متعدد، نشان میدهد. یکی از صحنههای اولیه که در آن «گایا» یکدستی و بی هیچگونه کمکی یک بچهفیل را از باتلاقمانند کوچکی نجات میدهد، در واقع یکی از نقاط اوج فیلم است. صحنهای که از سوژههای حیوانی ذاتاً باهوشاش استفاده میکند و نشان میدهد که زندگی آنها تا چه اندازه میتواند پرمخاطره باشد، حتی در بهترین زمانهای ممکن. (این صحنه همچنین «گایا» را به عنوان بالامرتبهترین رهبر دسته، نشان میدهد.)
زندگی ادامه دارد
با این وجود که فیلمهای «دیزنی نیچر» هیچگاه از زیر بار خطری که در حیات وحش وجود دارد، شانه خالی نکردهاند؛ گویندگی دوشس ساسکس حتی در خطرناکترین موقعیتهای ممکن هم سبک و آرام جلوه میدهد. با این که مگان فیلم را با هیجان بیش از حد و نابهجایی آغاز میکند، به زودی به الگویی دوستانه و هوشمندانه که فاصلهی بین سرگرم شدن و آموزش را صفر میکند، دست مییابد.
امّا همه چیز در راستای این دو هدف، یعنی سرگرمی و آموزش، جواب نمیدهد. به همان اندازه که فیلمبرداری هوایی در طول فیلم جذاب است، تایملپسهای ناشیانه که در تلاشاند مخاطب را به درون ذهن فیلها ببرند، توی ذوق میزنند. فراز و فرودهایی که آنها در پیش رو دارند، جدّیتر از آن هستند که اینگونه به کمک بازی با زمان بازخوانی شوند. این درسیست که به نظر میآید خود فیلها نیز در حالی که سرشار از حس وظیفه به سوی ماجرای بعدیشان قدم برمیدارند، به آن رسیدهاند. با تمام اینها، «فیل» هیچگاه در یادآوری ضروریترین درس ممکن برای فیلها و کسانی که تحسینشان میکنند (انسانها) کمکاری نمیکند. و آن درس چیزی جز این نیست: زندگی ادامه دارد، امّا همیشه زمانی که با یکدیگر هستیم، بهتر پیش میرود.