نگاهی به تعزیه، شاهکار آوایی نمایشی ایرانی در قاب مستندسازان
نمایش آیینی تعزیه با توجه به ریشه های تاریخی و کنش و واکنش های تمدنی اش، یک سوژه ناب برای عرصه مستندسازی است و ماهیت نمایشی آن به واسطه بازگویی وقایع، سنخیتی ماهوی با مستند دارد.

عالم همواره دایر مدار نبرد حق و باطل است؛ اما کمتر جدالی را میتوان یافت که قابلیت انعکاس رنگ و بوی فرهنگ و تمدن ساطع شده از خود را به وسعت یک ملت داشته باشد. پر واضح است که با این ویژگیها ذهن خواننده به سمت جغرافیای مقاومت کربلا و فرهنگ عاشورایی زیستن متبادر میشود.
اما ناگفته نماند که بلا استثنا درخت ریشهدار هر فرهنگ و تمدنی را بدون پاسداشت و تکریم مکرر آن نمیتوان از گزند آفتها مصون داشت. بیشک یکی از ابزارهای ماندگاری و تسریبخش یک آیین و فرهنگ، هنر است و قابل اتکاترین هنرها برای کمک به حفظ و جاودانگی آیین عاشورا و تبلور آن در هر روزگاری، شاهکار آوایی-نمایشی تعزیه است.
تعزیهای که اکنون در پردههای اذهان ما تصویر شده است، حاصل یک مقطع کوتاه تاریخی نیست. به گواه برخی منابع تاریخی، این جاودانه هنر، قدمتی به طول صدها سال از اوان حکومت صفویه تا انقلاب اسلامی را با خود در طول زمانها حمل میکند.
نمایش آیینی تعزیه با توجه به ریشههای تاریخی و کنش و واکنشهای تمدنیاش، یک سوژهی ناب برای عرصهی مستندسازی است و ماهیت نمایشی آن به واسطهی بازگویی وقایع، سنخیتی ماهوی با مستند دارد. آثار مستندی تا حدودی حول این هنر عاشورایی ساخته شده، لکن ما در این پرونده قصد داریم در آثاری که سازندگان آنان را به واسطهی سینمای داستانی شناختهایم و یا به مضامین نو، بکر و تاثیرگذار پرداختهاند، متمرکز شویم.
فیلم-مستند «نگاهی به تعزیه» اثر عباس کیارستمی
عباس کیارستمی هنر تعزیه را با تلفیقی مدرن به نمایش گذاشته است. از نگاه کیارستمی، تعزیه یک تئاتر نیست؛ بلکه یک آیین است و به شدت به مخاطبش تکیه دارد و در رابطهای نزدیک بین بازیگران و تماشاچیان شکل میگیرد.
بدین منظور و با توجه به نگاه ساختارشکنانهی این کارگردان بزرگ، وی زاویهی دید خود را به جای پرداخت به اصل ماجرای تعزیه، به سمت تماشاگران مشتاق این آیین سنتی برگردانده است و نجواها، تاسفها، اشکهای حلقه زده در چشمها و بر سر و سینه کوبیدنهای زنان و مردان را ثبت میکند و در عمل مستندی خالی از تعزیه و فقط با حضور تماشاگران و عکسالعملهای آنان نسبت به چیزی که میبینند، میسازد.
مستند «تمرین آخر» اثر ناصر تقوایی
ناصر تقوایی معتقد است؛ تعزیه، هنری جاویدان متشکل از دو بخش نمایش و موسیقی است. در تعزیه رنگها حرف اصلی را میزنند، رنگ سبز نشاندهندهی خاندان آل علی و اولیا است و رنگ قرمز نشاندهندهی خاندان اشقیاست و شمر هم به عنوان شقیترین اشقیا سر تا پا قرمز است.
نگاه تقوایی به هنر تعزیه، یک هنر نمایشی است. «تمرین آخر» به عنوان ماحصل دیدگاه کارگردان به این جاودانه هنر عاشورایی در سال ۸۳ منجر به ثبت تعزیه در سازمان جهانی یونسکو شد. وی «تمرین آخر» را به بهانه ساخت مستند کوتاه «تعزیه» برای ثبت در یونسکو ساخت و اگر «تعزیه» نبود امروز شاهد «تمرین آخر» نبودیم.
این کارگردان مطرح بر خلاف عباس کیارستمی در این اثر یک تعزیهی بدون تماشاچی را به نمایش گذاشته است و برای این مستند از تمرین تعزیهی حُر که بر اساس متن کهن میرعزای کاشانی نگاشته شده، به واسطهی بار بسیار دراماتیک آن بهره برده است تا ضمن آن، مخاطب را با تعزیهخوانان قدیمی شهر باستانی زواره در نزدیکی اردستان آشنا کند.
مستند «شبیهخوانی» اثر بهمن کیارستمی
بهمن کیارستمی در عرصهی مستند سازی از سبک عباس کیارستمی سرمشق میگیرد ولی مستقل از نام پدرش، در عرصهی هنری خود موفق و نامدار است. کیارستمیِ پسر در سینمای مستند خود به دنبال مانور دادن و پرداخت روی نقطهی مشترک سوژههایش است.
سازندهی مستند «اکسدوس» در «شبیهخوانی»، قالبهای گوناگون تعزیه در نقاط مختلف ایران و چهرههای مطرح و تاثیرگذار این عرصه، که هر کدام در دنیای خارج از صحنهی تعزیهخوانی شغلی دارند و ایام عاشورا در صحرای شبیهخوانی کربلا جمع میشوند، را به نمایش میگذارد و در آخر بر تغییرات پیدا شده در این هنر اصیل، طی دهههای متمادی مرثیهای میسراید.
مستند «تعزیه به روایت دیگر» اثر پرویز جاهد
مستند «تعزیه به روایت دیگر» ساختهی پرویز جاهد در حدود دو دههی پیش، سعی دارد از رویکرد، تحلیل و نگاههای متفاوتی به هنر تعزیه بپردازد.
جاهد در این اثر با نگاهی درام و کشمکشآمیز میان اولیا و اشقیا به ابعاد متفاوت و کمتر شنیده شدهای مانند جنبههای تاریخی و نمایشی تعزیه، نسبت تعزیه و هنرهای نمایشی آیین باستان، ریشههای پیش از اسلام تعزیه و ارتباط آن با شاهنامه و چگونگی نمادها، نشانهها و رنگها در فرم و ساختار این آیین سنتی و جایگاه تعزیه در میان سایر هنرهای اسلامی میپردازد.
وی از نظرات سرشناسان و استخوان خردکردههای هنر تئاتر همچون بهرام بیضایی و جابر انصاری و خانم لاله تقیان به عنوان پژوهشگر این هنر آیینی و همینطور از آقای پیتر چلکوفسکی در مقام یک شرق شناس بهره میبرد.
مستند «روز پایان» و «شیر پوشان» اثر نرگس آبیار
نرگس آبیار، در قامت یک مستندساز، تمرکز ویژهای بر آیینها و مفاهیم عاشورایی دارد و سه مستند «یک روز پس از دهمین روز»، «روز پایان» و «شیرپوشان» به نوعی به عنوان سهگانهی عاشورایی_آیینی او در حوزهی مستند شناخته میشوند. او در این سه گانه، هر چند دور یا نزدیک، به ابعاد متفاوتتری از جزئیات مراسم آیینی تعزیهخوانی عاشورا میپردازد.
این کارگردان که بیشتر او را با سینمای داستانی میشناسیم، در «یک روز پس از دهمین روز»، عشق و عاطفهی میان یک پیرمرد معلول و شترش و مهیاکردن آن به عنوان شتر کاروان اسرای شام در این مراسم آیینی را به نمایش میگذارد. این مستندساز، در «روز پایان»، زندگی صد سالهی یک شمرخوان کهنسال یزدی که همچنان روز عاشورا اشقیاخوانی میکند را نمایش میدهد.
نرگس آبیار در «شیر پوشان»، به دنبال ریشهها و علل حضور نمادین شیرها در این آیین عزاداری است و آن را در یک روایت چند دقیقهای بیان میکند. آبیار با کارنامهی هنری خود در این سه اثر مستندی حول آیین تعزیه و عزاداری موفق شده است جوایز داخلی و بینالمللی زیادی را کسب کند، لکن در دو مستند «شیرپوشان» و «روز پایان» مشخصا به ابعاد جزئیتری از مراسم تعزیه میپردازد.
مستند «نامیرا» اثر پناهبرخدا رضایی
پناهبرخدا رضایی در «نامیرا» به مانند «کاروان» محسن امیر یوسفی، این بار به شهرهای مختلف سفر میکند و با تمرکز بر جنبههای دراماتیک تعزیه به تصاویر بکری میپردازد که شاید از نگاه ابتدایی بیننده دور بماند.
کارگردان سینمایی «گهوارهای برای مادر»، با مستند «عید شهادت» بار دیگر پای تعزیهی عاشورا و آیینهای آن را به کارنامهی هنری خود باز میکند؛ اما به گفتهی رضایی این مستند به تعزیه نمیپردازد، بلکه بر یک شبیهسازی و آیین نمایشگون متمرکز است و به شکلی فرا متنی به دنبال ریشهی این نمایش و اجراکنندگان این کارناوال آیینی است.
مستند «شبیه مضحک» اثر علیمحمد ناصر بافقی
«شبیه مضحک» روایتگر گونهای مغفول آیینی-نمایشی است که قدمت آن به دوران ناصرالدین شاه قاجار برمیگردد. شبیه مضحک، یکی از آیینهای قدیمی ایران در شهر یزد است که تمرکزش را بر مذهب، شعائر مذهبی و همدلی با ائمه معصومین گذاشته، با این تفاوت که میکوشد با تمسخر اشقیا و خنداندن مردم، همان کاری را بکند که تعزیه با گریستن آنها میکند.
مستند «شبیه مضحک» ساختهی علیمحمد ناصر بافقی نه در رویکردی تعزیتی و سوگوارانه بلکه در قامتی مفرح، آن هم با ورودی هجوگونه و مطایبه و با ابزار هزل، شوخی و تمسخر به اشقیای عاشورا میپردازد و نوعی تعلیق در موقعیتی کمیک ایجاد میکند.
مستند «مخالف خوان» اثر ماکان عاشوری
ماکان عاشوری در این اثر با نگاهی بدیع وارد تعزیه میشود و سعی در بازشناسی خالص و قاعدهمند ردیفهای آوازی اصیل ایرانی در این آیین عاشورایی دارد.
مستند در این مسیر با استاد عزتاللهخان صمصام، کسی که نسل در نسل تعزیهخوان عاشورا بودهاند، همراه میشود و مثل هر مستندسازی در تلاش است زاویه دیدی متفاوت در برابر سوژهای کمتر دیده شده را در فریم فریم تصاویر دوربینش ثبت کند.
مستند «عارف البکاء» اثر مهدی نادری
مهدی نادری که اغلب او را با سینمای داستانی میشناسیم، با دغدغهی فقدان منابع تصویری در زمینهی شیوهی نسخهنویسی و قرائت تعزیهخوانهای بزرگ سراغ «عارف البکاء» رفته است.
نادری برای این مهم به قدیمیترین و تاریخیترین مهد تعزیه و تعزیهخوانان مطرح کشور، شهرستان تفرش واقع در استان مرکزی، میرود و با پیشکسوتان و بزرگان این حرفه به گفت و گو مینشیند و تفاوت دیدگاهها در این زمینه را به نمایش در میآورد.