نگاهی به سینمای اسپایک لی
این روزها بحث نژاد پرستی در جامعه آمریکا و تبعیض بین سیاه پوستان و سفید پوستان در محافل داغ داغ است. اعتراضات خیابانی روز به روز در حال افزایش است و دولتمردان آمریکا بیش از هر زمان دیگری نفس معترضین را پشت سر خود احساس می کنند. ترجمان سینمایی چنین وضعیتی در کارنامه سه دهه ای اسپایک لی به عنوان تم اصلی به چشم می خورد.

- خروش سیاهان، تحقیر نژادی، فرصتهای نابرابر اجتماعی و اعمال خشونت بر سیاه پوستان تقریبا در اکثر آثار اسپایک لی به عنوان مضمون اصلی به چشم میخورد.
- اسپایک لی از نخستین آثارش مانند «میخواهد به دستش بیاورد» (۱۹۸۶)، «گیجی مدرسه» (۱۹۸۸) و «کار درست را انجام بده» (۱۹۸۹) لحن کمیک و طنزآلود را به عنوان ابزار بیانی اصلی خود برگزید.
- علی رغم این که اکثرا دربارهی تم ضد نژاد پرستی آثار اسپایک لی سخن گفته شده، بسیاری از منتقدین خود او را متهم به نژاد پرستی و برتر پنداشتن نژاد سیاهان دانستهاند.
- اسپایک لی جزو آن دسته از فیلمسازان است که در اکثر آثار خود نقش هر چند کوچکی را ایفا کرده است.
این روزها بحث نژاد پرستی در جامعهی آمریکا و تبعیض بین سیاه پوستان و سفید پوستان در محافل داغِ داغ است. اعتراضات خیابانی روز به روز در حال افزایش است و دولتمردان آمریکا بیش از هر زمان دیگری نفس معترضین را پشت سر خود احساس میکنند. ترجمان سینمایی چنین وضعیتی در کارنامهی سه دههای اسپایک لی به عنوان تم اصلی به چشم میخورد.
خروش سیاهان، تحقیر نژادی، فرصتهای نابرابر اجتماعی و اعمال خشونت بر سیاه پوستان تقریبا در اکثر آثار اسپایک لی به عنوان مضمون اصلی به چشم میخورد. حتی در آن دسته از آثار او مانند «مرد نفوذی» (۲۰۰۶) که اکشنی هیجانانگیز دربارهی سرقتی هوشمندانه از یک بانک است و در ظاهر ارتباطی به مسائل تبعیض نژادی ندارد، استفاده از دنزل واشنگتنِ سیاه پوست در نقش کارآگاه اصلی سبب میشود تا سویههای تم مورد علاقهی فیلمساز هر چند کمرنگ اما هویدا باشد.
مالکوم ایکس سینما
اسپایک لی از نخستین آثارش مانند «میخواهد به دستش بیاورد» (۱۹۸۶)، «گیجی مدرسه» (۱۹۸۸) و «کار درست را انجام بده» (۱۹۸۹) لحن کمیک و طنزآلود را به عنوان ابزار بیانی اصلی خود برگزید. حتی در انتقادیترین آثار او معمولا فضایی سرخوشانه غالب است. کاراکترهای آثار اولیهی لی با خیره شدن و صحبت با دوربین و شکستن دیوار چهارم، در القای این فضای طنازانه نقش دارند. «کار درست را انجام بده» که عمدتا بهترین فیلم کارنامهی او به حساب میآید، مملو از چنین لحظات کمیکی است.
یکی از درخشانترین لحظات فیلم جاییست که خشونتِ اوج گرفته بین سیاه پوستان و سفید پوستان در قالبی طنز به تصویر کشیده میشود. مردم از هر سو به شدیدترین و تندترین شکل ممکن علیه یکدیگر، باورهایشان و نژادشان فحاشی میکنند. فحاشیهای رگباری که پیش از این در فیلم «غلاف تمام فلزی» (۱۹۸۷) کوبریک مدام از طرف ژنرال دیوانه به سوی سربازان روانه میشد، در اینجا به عنوان شمایلی تمام قد از نفرت عمیق و بیجهت بین مردمی با رنگ پوستی متفاوت به کار گرفته میشود.
این فضای طنازانه در «بلک کلنزمن» (۲۰۱۸) که واپسین فیلم اسپایک لی به شمار میرود نیز تکرار میشود. در این فیلم اشخاص سازمان کوکلاس کلان به شکلی احمقانه تصویر میشوند و در مناسباتشان با یکدیگر مشخص میشود که از سطح هوشی پایینی برخوردارند. این نوع نگاه به شخصیتهای نژادپرست را از جهتی دیگر میتوان انتقام اسپایک لی از کوکلاس کلان دانست.
سینمای طنزی که مختص سیاه پوستان است
لی در «بلک کلنزمن» دیگر حتی خود را موظف نمیداند که برای شخصیتهای کوکلاس کلان حداقل شعور را نیز قائل باشد و اکثر آنها را در حکم افرادی احمق و دلقک مفروض میگیرد. این خصوصیات لی تا جایی ادامه پیدا میکند که حتی با همکاران دیگر خود هم درگیر میشود و برای مثال چندین بار از تارانتینو برای استفادهی زیاد از واژهی کاکا سیاه در فیلمهایش انتقاد کرده است.
طنز اسپایک لی به همین جا ختم نشده و به تکنیکهای سینمایی او نیز وارد میشود. برای مثال یکی از موتیفهای اساسی تقریبا اکثر آثار او حرکت روی ریل بازیگر در لحظاتی بحرانی از ماجراست. زمانی که شخصیتهای آثار او احساس خطر میکنند، اسپایک لی در نمایی لو انگل آنها را طوری به تصویر میکشد که انگار روی هوا شناورند و به سوی خطر میروند. کاراکترهای او در این لحظات انگار به جای راه رفتن، به سمت دوربین پرواز میکنند و چنین نماهایی کیفیتی سورئالیستی به آثار او میبخشند. تمام این موارد دست به دست هم میدهند که لحن در آثار اسپایک لی از آن جدیتی که موضوع آثارش میطلبد، دور شده و به سمت نوعی پرداخت شبه فانتزی قدم بردارد.
علی رغم این که اکثرا دربارهی تم ضد نژاد پرستی آثار اسپایک لی سخن گفته شده، بسیاری از منتقدین خود او را متهم به نژادپرستی و برتر پنداشتن نژاد سیاهان دانستهاند. اسپایک لی گاهی افراط میکند و به شکلی عمدتا تلویحی از برتری سیاه پوستان نسبت به سفید پوستان سخن میگوید.
نمایش چهره مالکوم ایکس در سینما
یکی از نخستین و جدیترین نمونههای رویکرد افراطی او را در مطرحترین اثرش «کار درست را انجام بده» میبینیم. در پایان فیلم، اسپایک لی دو نقل قول از دو رهبر مطرح سیاهان، مارتین لوتر کینگ و مالکوم ایکس مطرح میکند و در نتیجهگیری مشخصا احساس سمپاتی بیشتری با جملهی نسبتا خشونتآمیز مالکوم ایکس در مقابل نصیحت صلحطلبانهی لوتر کینگ میکند. او بعدها با ساخت فیلم «مالکوم ایکس» (۱۹۹۲) ارادت خود به شخصیت وی را بیشتر نشان داد.
در «مالکوم ایکس» لی با به کارگیری بازیگر محبوبش دنزل واشنگتن در نقش مالکوم ایکس موفق میشود اقتباسی درخور از زندگی یکی از جنجالیترین شخصیتهای تاریخ ایالات متحده را جلوی دوربین ببرد. او تلاش میکند تا برچسب افراطی بودن را که به دلیل برخی صحبتهای تند مالکوم ایکس علیه سفید پوستان به او زده شده است، برچیند و در این راه نیز تا حد زیادی موفق عمل میکند.
تحول شخصیت مالکوم ایکس و تبدیل تدریجی او از یک سیاه پوستِ خلافکار به یک مبارز مسلمان، علاوه بر جذابیتهای سینمایی، اهمیت تاریخی نیز دارد. موفقیت این اثر بیوگرافی سه ساعته که لی آن را پس از «تب جنگل» (۱۹۹۱) ساخته بود، سبب شد تا نام او به عنوان یکی از مهمترین فیلمسازان نسل جدید هالیوود مطرح شود و پس از آن بود که توانست هر یکی دو سال یک فیلم را بسازد و به عنوان یکی از کارگردانان پرکار آمریکایی شناخته شود.
تاثیرگذارترین فیلمسازان در تاریخ فیلمهای سیاهپوستی
اسپایک لی جزو آن دسته از فیلمسازان است که در اکثر آثار خود نقش هر چند کوچکی را ایفا کرده است. در برخی آثار مانند «کار درست را انجام بده» نقش اصلی را خود به عهده گرفته و در برخی از آثار دیگر مانند «مالکوم ایکس» یکی از نقشهای فرعیتر را بازی میکند. اکثر این شخصیتها بر خلاف دیگر کاراکترهای فیلم لقب و یا اسمهای کوتاهی مانند “شورتی”، “اسنافی” و … دارند. مهمترین بازی او در فیلمهایش به فیلم «کار درست را انجام بده» باز میگردد، جایی که کنش اصلی را او رقم میزند و در نهایت همه چیز به خود او ختم خواهد شد.
با وجود تمام انتقاداتی که به فرم و در عین حال نگاه سینماییِ اسپایک لی وارد است، میتوان از او به عنوان یکی از تاثیرگذارترین فیلمسازان در تاریخ فیلمهای سیاهپوستی نام برد. فیلمسازی که حتی در تجاریترین آثارش نیز به نحوی مسئله را به سیاه پوستان ربط داده است.