نگاهی به سینمای حمید نعمت الله
مروری بر کارنامه فیلمسازی حمید نعمت الله به وضوح نشان می دهد که ارزش و ظرفیت های این کارگردان پنجاه و سه ساله، بسیار زیاد است و او پتانسیل این را هم داشته که به فیلمسازی به مراتب اثرگذارتر از ورژن فعلی اش در سینمای ایران تبدیل شود.

حمید نعمتالله بدون تردید یکی از مهمترین فیلمسازان دو دهه اخیر سینمای ایران است که هم در حوزه جلب نظر مخاطبان سینما و هم در کسب جوایز سینمایی رویدادها و رقابتهای مختلف، کاملا موفق عمل کرده و به ستونی استوار در سینمای ایران تبدیل شده است.
با این حال، مروری بر کارنامه فیلمسازی حمید نعمتالله به وضوح نشان میدهد که ارزش و ظرفیتهای این کارگردان پنجاه و سه ساله، بسیار بیشتر از این حرفهاست و او پتانسیل این را هم داشته که به فیلمسازی به مراتب اثرگذارتر در سینمای ایران تبدیل شود.
نعمت الله متبحر در مدیوم، متکثر در مضمون
نعمتالله حضور در سینما را به عنوان دستیار کارگردان در دو فیلم مسعود کیمیایی، یعنی «ضیافت» و «مرسدس»، آغاز کرده و سپس در چند پروژه دیگر به عنوان طراح داستان یا نویسنده ظاهر شده است که از مهمترین آنها میتوان به دو فیلم «سر به مهر» هادی مقدم دوست و «خوابم میاد» رضا عطاران اشاره کرد که البته نام نعمتالله و معصومه بیات هیچوقت در تیتراژ فیلم دوم نیامد و دلخوریهایی را به همراه داشت.
حمید نعمتالله یک بار هم با تلویزیون همکاری کرده که حاصلش سریال باکیفیت و قابل قبول به نام «وضعیت سفید» بوده است؛ مجموعهای درام با رگههای پررنگ انسانی که از یک ایده بکر بهره میبرد و در روزگار خودش یک سروگردن بالاتر از اکثر سریالهای تلویزیون میایستاد. «وضعیت سفید» علیرغم اینکه ستاره مهمی را در خود نمیدید، توانست بر مدار کیفیت سازندهاش با مخاطب عام به خوبی ارتباط برقرار کند.
با این همه، تقریبا تمام شهرت و اعتبار حمید نعمتالله مدیون حضورش به عنوان کارگردان در سینماست؛ جایی که او توانسته، طی یک بازه زمانی حدودا پانزده ساله، با ساختن پنج فیلم مهم در مقام کارگردان، برای خودش اعتبار و جایگاه قابل احترامی دست و پا کند. اگرچه در سالهای اخیر فاصله بین فیلمهای این کارگردان قدری کم شده، اما او در مجموع فیلمسازی محتاط است که بیگدار به آب نمیزند و به طور متوسط هر سه سال یک فیلم ساخته.
سینماگری مسلط به متن
تسلط بر متن، یکی از مهمترین ویژگیهای سینمای حمید نعمتالله است که خودش را در آثار این کارگردان نشان میدهد. او که فیلمنامه همه فیلمهای مهمش را خودش نوشته، با دقت و وسواسی مثالزدنی که در اجرای متن از خود نشان میدهد، همگرایی و انسجام آثارش را تضمین کرده و مانع از تبدیل شدن آنها به آشی که دستپخت دو آشپز باشد، شده است.
به لحاظ خصایص و ویژگیهای فرعی نیز، حمید نعمتالله کارگردانی بسیار باهوش است که در مواردی همچون انتخاب بازیگران، ساخت موسیقی و ترانه تیتراژ، موضوعات محوری فیلمها و…، با تبحری زیرکانه، رگ خواب مخاطب را در دست میگیرد. همین اقتدار و کارآمدی نعمتالله به عنوان یک مدیر و مسئول پروژه، هماهنگی و وحدتی دلنشین را در آثارش به دنبال داشته که نهایتا به گسترش دایره مخاطبان آثارش منجر شده است.
دیگر ویژگی مهم در کارگردانی حمید نعمتالله چیرهدستی خاص او در بازی گرفتن از بازیگران است که از این جهت هم یکی از بهترینهای سینمای ایران به شمار میرود. صحبت از مردی است که با طراحی کمنقص کاراکترها و اجرای جذابش، دو سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را به لیلا حاتمی تقدیم کرده و اگر سهمی در این موفقیت برای کارگردان در نظر نگیریم، از دایره انصاف خارج شدهایم.
از آرایش غلیظ تا بوتیک
گفتنی است که لیلا حاتمی، علیرغم تمام ارزشها و اهمیتش در سینمای ایران، تا به حال بجز فیلمهای حمید نعمتالله، برای هیچ نقشآفرینی دیگری دستش به سیمرغ فجر نرسیده و تنها یک بار برای «لیلا» موفق به دریافت دیپلم افتخار شده است. قدرت بازی گرفتن در حمید نعمتالله به یکی دو چهره مهم سینما خلاصه نمیشود و اجراهای بهرام رادان و حامد بهداد، به ترتیب در «بیپولی» و «آرایش غلیظ» کاملا موید توانایی مثالزدنی نعمتالله است که این دو بازیگر را به بازیهایی بهتر از اکثر آثارشان واداشته.
صحبت از کارگردانی است که در اولین فیلمش «بوتیک» بهترین بازی عمر بازیگری محمدرضا گلزار را از او گرفت و در آخرین اثرش تا به امروز یعنی «شعلهور» نیز امین حیایی نسبتا فراموش شده در آن زمان را به چرخه محبوبیت و سطح اول سینمای ایران بازگرداند.
با توجه به این میزان از تسلط و کارآزمودگی، انتظار میرفت که حمید نعمتالله امروز چهرهای به مراتب مهمتر از این در سینمای ایران باشد. فیلمسازی با این میزان از تسلط به مدیوم مورد علاقهاش و تجربه و بلوغ فرامتنی که از خود نشان میدهد، قاعدتا باید یک کارگردان ششدانگ میبود که هر فیلمش بلوایی در میان طیفهای مختلف مردم راه بیندازد.
افول سینمای نعمتالله
نعمتالله اما، علیرغم همه شایستگیهایی که دارد، به دلیل کمرنگ شدن یک عنصر مهم در کارنامه سینماییاش، امروز نه به اندازه فرهادی محل اعراب است، نه از جناح مقابل به اندازه حاتمیکیا، و بدبختانه، حتی نه به اندازه یک کارگردان کاملا مخاطبمدار مثل منوچهر هادی در چرخه سینما مهم و تاثیرگذار جلوه میکند. کارنامه کاری حمید نعمتالله نشان میدهد که فیلمهای او در تمام این پانزده سال، با کاهش عجیب و رو به زوال عنصر شجاعت مواجه بودهاند و همین موضوع نفوذ کلام او را به شدت تحتالشعاع قرار داده است.
حمید نعمتالله، بعد از «بوتیک»، فیلم به فیلم محافظهکارتر شده و در فرم و محتوا معمولا سعی کرده برندگی تیغ انتقادش فرد یا طیفی را مکدر نکند. در یک سیر نزولی غمانگیز، به وضوح قابل ملاحظه است که «رگ خواب» و «شعلهور»، اگرچه به لحاظ ساختار سینمایی و قدرت کارگردانی به مراتب مترقیتر از اثری در اندازههای «بوتیک» هستند، اما دیگر نشانی از آن سینمای آوانگارد، پرخاشگر و انتقادی نعمتالله که مو را از ماست جامعه میکشید، به چشم نمیخورد.
بدین ترتیب، کارگردانی با این میزان از تبحر، کارش به بازسازی سینمایی ایدههای کهنه فمینیستی یا نمایش درگیریهای ذهن یک کاراکتر ساده، رنج کشیده، بیاعتماد به نفس و تا حدی بازنده کشیده و به لحاظ موضوعی سال به سال دغدغههایش فرسودهتر میشوند.
نعمتالله با همان هوش سرشار و زیرکی خاص خودش، همیشه کف کیفیت را در فیلمهایش حفظ میکند و مخاطب را پشیمان به خانه نمیفرستد؛ اما سالهاست فیلم حیرتانگیزی اکران نکرده که شهر را بهم بریزد. گویی یکی از بهترین و باشخصیتترین کارگردانهای سینمای ایران، دغدغههایش در مقام یک اندیشمند را جایی در میان وجوه هنری یا به تعبیری سرخاب و سفیدابهای فرمی سینما به فراموشی سپرده و هنری بودن آثارش را به اثرگذار بودن آنها ترجیح داده است.
تماشای آنلاین آثار حمید نعمت الله در فیلم گردی