چگونه شروع به دیدن فیلم های ژان پیر ملویل کنیم؟
ژان پیر ملویل - Jean Pierre Melville فیلمساز و کارگردان مشهور فرانسوی بود که از بزرگترین کارگردانان فرانسه شناخته می شود. ملویل دارای سبکی خاص بود. فیلم های او معمولاً کم دیالوگ همراه با سکانس های طولانی است و صدا کارکرد دراماتیکی در آثارش دارد.

- شخصیتهای ساخته ملویل معمولاً مردهای با هدف و سرسختی هستند که طبق یک سری قوانین شدید حرفهای رفتار میکنند.
- با وجودیکه فیلمهای او به خاطر سرعت و ریتمشان ممکن است رویاگونه به نظر بیایند، در حقیقت در دنیای واقعی ظالم اتفاق میافتند.
- بهترین پاسخ برای افرادی که به استایل ملویل اتهام سطحی بودن میزنند، فیلم ارتش سایهها محصول سال 1969 میباشد.
- دو اثر اولیه ملویل بعد از جنگ – یکی با موضوع مقاومت (خاموشی دریا) و دیگری به نویسندگی ژان کوکتو (کودکان وحشتناک)- فیلمهای عالی و شاخصی هستند اما در کنار فیلمهای جنایی بعدیِ ملویل که باعث شهرتش میشوند، غیر معمول و بی قاعده هستند.
فیلمها باعث شور و احساسات سرشاری در افراد میشوند ولی فهم تاریخ سینما و فیلم میتواند دشوار به نظر برسد. برای هر طرفداری که که علاقهمند به بازیگر، کارگردان یا ژانر خاصی است، یک درگیری دربارهی چگونگی شروع به دیدن فیلمها وجود دارد. بعضی اوقات تنها چیزی که لازم است یک پیشنهاد مناسب از طرف فردی است تا شما را در مسیر رسیدن از یک تازهکار در فیلم دیدن به یک همهچیزدان، قراردهد.
دلیل آسان به نظر نرسیدن این موضوع
پدر استتسونپوشِ فیلمهای جنایی یعنی ژان پیر ملویل شهرت خاصی به عنوان مرد سرسختی که تغذیهکننده این ژانر در سینما است، دارد. فیلمهای گنگستری او در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی معمولاً دارای موفقیت تبلیغاتی بزرگی بودند ولی منتقدها هم هیچ وقت عقب نمیماندند و در صحنه بودند.
بعضی از منتقدان میگفتند که او فقط دارای شمایل و ظاهر و استایل است و مادهی سازنده و جوهره ندارد، به بیان دیگر میگفتند که او یک هنرمند مقلد است که از یک سبک آمریکایی دزدی میکند. درحالی که این موضوع که او فیلمهای کلاسیک جنایی هالیوود را تحسین میکرد، حقیقت داشت، کار او فراتر از تقلید بود. کادرهای فیلمبرداری دقیق، استفاده از طیف رنگی روشن و شخصیتهای منفی مذکرِ تنها، همگی از تکنیکهای مورد استفاده او بود و باعث ساختهشدن یک دنیای تاریک فلسفی در کنار اعمال مجرمانه شده بود.
شخصیتهای ساخته ملویل معمولاً مردهای با هدف و سرسختی هستند که طبق یک سری قوانین شدید حرفهای رفتار میکنند و این موضوع در مواردی که او جنبش مقاومت در فرانسه (ارتش سایهها)، وجود رهبانی یک مزدور استخدامشده (سامورایی) یا حتی زندگی یک قماش مجرم (لئون مورن کشیش) را به تصویر میکشد، صادق است. از جهاتی ملویل مانند یک طراح حرکت عمل کرده است چراکه هر حرکتی در فیلمهای او به نظر تعمدی، با هدف و حتی تشریفاتی به نظر میآید که همراه با المانهایی از افسران پلیسِ پاریسی – تفنگها، کلاهها، دستکشها و فرمانهای چرمی- میباشد که اهمیت خاصی را به فیلمهایش بخشیده است.
با وجودیکه فیلمهای او به خاطر سرعت و ریتمشان ممکن است رویاگونه به نظر بیایند، در حقیقت در دنیای واقعی ظالم اتفاق میافتند. ملویل به خاطر جنگیدن در ارتش آزادی فرانسه زیر نظر دوگل در طول جنگ جهانی دوم، تجربهی زیادی از خشونت داشت. بعد از جنگ او آغاز به تولید و کارگردانی مستقل فیلمهای خود کرد، و رویکرد شخصی و مستقلی را برای خودش و بدون کمک گرفتن از دیگران شروع کرد که نشان داد او به همان اندازه که به نویسندگی و کارگردانی علاقه دارد به زمینه طراحی لباس هم علاقه دارد.
برخلاف شهرت ملویل به عنوان یک کارگردان معروف فیلمهای جنایی، او هیچوقت به طور خالص به جهت تبلیغ یا معروف شدن فیلمسازی نکرد. او سالهای رشد فیلمسازی خود را در کنار شخصیتهایی چون روبر برسون و ژان کوکتو و دیگران گذراند و به قدرت سادگی، دوری از پیچیدگی و نمادهای بصری پی برد. در فیلمهای او از قسمتهای خستهکنندهی متخاصم، قطع شدن صحنهها به صورت ناگهانی و شخصیتهای منفی بیاحساس و غیرقابل تغییر استفاده شده است، که همگی ابزارهایی هستند که باعث فاصله گرفتن قابل توجه از جریان مرسوم آن زمان میشوند.
بنابراین ملویل شخصیتی دارای پارادوکس بود. او یک فیلمساز معروف و تجاری بود بدون اینکه قصد تجاری بودن داشته باشد، او عاشق سینمای آمریکا بود درحالیکه اروپاییالاصل بود. او همراه و تاثیرگذار روی فیلمسازان موج جدید فرانسه بود، قبل از اینکه به دشمن جدی آنها تبدیل شود. با اینحال و با وجود همهی این تناقضات، فیلمهای او سادهنگری و خلوص خاصی دارد که به آنها یک شکل اصیل، خودساخته و مخصوص خود ملویل میدهد.
بهترین فیلم برای شروع – فیلم سامورایی (Le Samouraï)
فیلم کلاسیک سامورایی محصول سال ۱۹۶۷ به خاطر داشتن رویکرد دقیق و وسواسی، خشونت همراه با دیالوگهای کم و اگزیستانسیالیسم خارج از دوران خود مفهوم کاملی از سینمای ملویل را به تصویر میکشد و تصویر کلی سینمای ملویل را در خود جمعکرده است. در این فیلم آلن دلون نقش یک فرد تنها به نام جف کاستلو را بازی میکند که مزدوری گوشهگیر و تنها با قوانین سرسختانه و شدید در مورد آدمکشی است، که استایل کت و کلاه دهه ۴۰ میلادی او نیز نشاندهنده این شخصیت او میباشد.
این مزدور در یک آپارتمان کوچک و کم جمعیت زندگی میکند که جوری طراحی شده که بازتابدهندهی قوانین و پروتکلهای درونی خودش باشد. در همین حین، محیط بیرون خیابانهای خاکستری و بارانخوردهی پاریس است که توسط یک فیلتر آبی روشن به تصویر کشیده میشوند که گفته شده این کار از قصد به خاطر به نمایش کشیدن رنگ چشمهای آلن دلون صورت گرفته است. مدیریت دقیق استایلِ کارگردان در فیلم سامورایی محشر است. چه در صحنهای بدون کلام از دزدیدن یک ماشین باشد یا یک درگیریِ با دقت طراحی شده در یک کلوپ شبانه، هیچ لحظهای از فیلم تلف نشده و دقیق مدیریت شده است.
لذتهای مشابهی توسط دو فیلم بعدی کارگردان بعد از فیلم سامورایی که باز هم شاهد بازیگری آلن دلون هستیم، ارائه میشود. فیلم تریلر سرقتی دایره سرخ در سال انتشارش یعنی ۱۹۷۰، برای خود بینندههای بیشماری کسب کرد. با وجود اینکه فیلم دارای صحنهای بدون کلام به مدت۳۰ دقیقه از یک سرقت بود، مرزهای فیلمهای روایتی را به چالش کشید.
فیلم یک پلیس محصول سال ۱۹۷۲ شور و کار ملویل را با داشتن صحنههای اکشنِ نیمه ساکت، مناظر خاکستری از مدرنیته شهر و مجرمان بیاحساس که جرمهایشان را با شکوه رقاصها تنظیم میکنند، بیشتر از پیش به سمت مفاهیم انتزاعی میبرد. این فیلم به علت سکته قلبی و فوت ملویل در سال ۱۹۷۳ وقتی ۵۵ ساله بود، به آخرین فیلم ملویل تبدیل شد.
کدام فیلم را بعدش ببینیم؟
بهترین پاسخ برای افرادی که به استایل ملویل اتهام سطحی بودن میزنند، فیلم ارتش سایهها محصول سال ۱۹۶۹ میباشد که روی فعالیتهای ضد دولت ویشی در سالهای ۱۹۴۲ و ۱۹۴۳ تمرکز دارد. لینو ونتورا نقش فیلیپه ژربیه را بازی میکند که سر دستهی بخشی از گروه مقاومت است و موفق به انجام فراری شگفتانگیز از اردوگاه پیاودبلیو (POW) میشود.
اگر به نظر میآید که این یک فیلم مرسوم اکشن محور دربارهی موضوع جنگ است، نتیجه آن خیلی بیشتر موجب ناراحتی خواهد بود. با رنگهای افسردهکننده به کار رفته در صحنهها و شخصیتهای عبوس، فیلم حس سمیگونهای از نابودی را تلقی میکند. حس قهرمانی موجود در آن به همراه حسی از سازش اخلاقی و نبود کامل شناخت همراه شده است.
در کنار این تمِ غبارآلود و زمستانی و تیره، ملویل روی این حقیقت ناراحتکننده که بسیاری از مبارزان جنبش مقاومت کشته شدند، بدون اینکه بدانند که از خودگذشتگی آنها تغییر کوچکی در روند جنگ ایجاد کرده است یا نه، تاکید میکند. ملویل بعداً دربارهی فیلم اینگونه میگوید: “برای اولین بار چیزهایی را به تصویر میکشم که خودم دیدهام و تجربه کردهام.”
یکی از دیگر فیلمهای ملویل که نباید از دست بدهید، فیلم باب قمارباز محصول سال ۱۹۵۶ است، که سومین فیلم او میباشد. این فیلم خوب و تاثیرگذار گنگستری با داشتن صحنههای خیابانِ از پیش آمادهسازی نشده و برشهای ناگهانی صحنهها، پیشقراول رهایی از قوانین سینما در موج جدید سینمای فرانسه بود. فیلمبردار این اثر هنری دکا برای فرانسوا تروفو آغاز به کار کرد درحالیکه ملویل یک نقش کوتاه در فیلمِ ژان-لوک گدار به نام از نفس افتاده را بر عهده گرفت. این اتفاقات تا حدودی بهخاطر تاثیرات الهامبخش این فیلم ملویل بود.
بعد از آن بازیگر ستارهی فیلم از نفس افتاده یعنی ژان پل بلموندو، نقش اصلی فیلم کلاه محصول سال ۱۹۶۲ را که یکی دیگر از آثار پلیسی ملویل بود، بر عهده گرفت. بلموندو نقش یک مرد جوان را بازی میکند که گذشته پیچیدهای دارد و ممکن است که درحال خبرچینی برای پلیس باشد.
از کجا نباید شروع کنید
دو اثر اولیه ملویل بعد از جنگ – یکی با موضوع مقاومت (خاموشی دریا) و دیگری به نویسندگی ژان کوکتو (کودکان وحشتناک)- فیلمهای عالی و شاخصی هستند اما در کنار فیلمهای جنایی بعدیِ ملویل که باعث شهرتش میشوند، غیر معمول و بیقاعده هستند. به طور مشابه دیگر فیلم او دربارهی زمان جنگ در فرانسه یعنی فیلم لئون مورن کشیش محصول سال ۱۹۶۲، یک فیلم شگفتانگیز میباشد ولی فیلم ایدهآلی برای شروع نیست.
داستان فیلم دربارهی یک رفاقت غیر معمول بین یک کشیش جوان و خوشتیپ (دوباره بلموندو) و یک بیوهی درمانده و خسته (امانوئلا ریوا) که از جنگ و تقلا برای زندهماندن به هر شیوه ممکن خسته شده است، میباشد.
این فیلم تمِ مربوط به شهرهای کوچک و مسائل جنسیتی غیر زیبا را به تصویر میکشد که بسیار با مدرنیتهای که کارگردان برای به تصویر کشیدنش مورد تحسین قرار گرفتهاست، فاصله دارد.