هر نقشی که پشت پردهی آن یک متن خوب و بازیگر قهاری باشد، به چشم میآید. اما برخی شخصیتها هستند که خیلی راحتتر دیده میشوند و به همان اندازه هم زیر ذرهبین قرار میگیرند؛ مثل کاراکتر طلبه و روحانی. کاراکتر روحانیت، از طلبهی فرنگ رفته گرفته تا مدرس تاریخ مشروطه و نواب، همیشه در عرصهی سینمای ایران در عین حساسیت راه رفتن بر روی لبهی یک تیغ و حواشی زیاد، با جذابیت بسیار بالایی همراه بوده است.
«زیر نور ماه» اولین فیلم ایرانی است که یک روحانی را از قامت نقشآفرینی تاریخی خارج کرده و او را به دست داستانی ساخته و پرداختهی ذهن نویسنده و کارگردان سپرده است. در واقع میرکریمی را میتوان پیشرو و آغازگر این مسیر دانست.
در گام بعدی کمال تبریزی در اوایل دههی ۸۰، پایش را فراتر میگذارد و با جرأت بینظیر سینماییاش، رضا مارمولک را روی پردهی سینما برد و جنجالیترین و پرمخاطبترین روحانی سینمای ایران را خلق کرد.
از این جا به بعد سینماگران مزاج مردم در برابر کاراکترهای روحانی را فهمیدند و هر کدام به طریقی میخواستند از پوستهی قدسیگونهی یک طلبه وارد زندگی خصوصی او و دغدغههای شخصیاش به مانند یک انسانی که مثل همه در کوچه و بازار قدم میزند، بپردازند.
در این سالها در عین این که آثار بسیار خوبی دیده شد به همان میزان یا کمتر هم فیلمهای بدی هم در برابر دیدگان قرار گرفت، اما ناگفته نماند که هر کدام از فیلمسازها میخواستند هر کدام به زعم خود روحانیت را از کلیشهی همیشگی “حاجآقا تقبلالله” خارج و مردم را با زندگی شخصی و دغدغههای آنها آشنا کنند.
حال ما در این مجال تحت عنوان «۱۰ بازیگری که طلبه شدند» قصد داریم به ده بازی جذاب و خاص سینمای ایران در کسوت روحانیت و طلبگی بپردازیم.